علیرضا قربانی رکورد برگزاری متوالی کنسرت‌ها را شکست

با من بخوان

کاخ‌موزه ملت سعدآباد این روزها شاهد یک رکوردشکنی جدید در عرصه برگزاری متوالی کنسرت است.
کد خبر: ۱۴۱۶۱۷۵
نویسنده علی رحیمی - گروه فرهنگ و هنر

پس از علیرضا عصار که در دهه ۷۰، ۲۸ کنسرت متوالی را در تالار ابوریحان دانشگاه شهید بهشتی روی صحنه برد و همایون شجریان که ۳۰ اجرای متوالی را سال گذشته تجربه کرد، رکورد اجرای متوالی موسیقی ایران در اختیار پروژه‌های «سی» و «سیصد» ما حاصل همکاری همایون شجریان و سهراب پورناظری بود که طی ۳۰ روز هم در بُعد تعداد تماشاگر و هم اجرای متوالی، توانستند دست‌نیافتنی شوند. حالا رکوردی که حدود سه دهه جابه‌جا نشده بود، به فاصله یک سال با ورود علیرضا قربانی به سعدآباد برای سومین بار جابه‌جا شد. این خواننده شناخته‌شده موسیقی ایرانی که پس از تولید پروژه «با من بخوان» و نزدیک‌شدن به سلیقه شنیداری مخاطبان، فصل جدیدی از فعالیت‌های موسیقایی خود را آغاز کرده است، طی ماه‌های گذشته تلاش کرد شروع‌کننده جریان جدیدی از توجه به «موسیقی جدی» در میان مخاطبانی باشد که این سال‌ها در محاصره شدید موسیقی سرگرم‌کننده بودند. او تور خود را از ۱۶ اردیبهشت از گرگان آغاز کرد، سپس به رشت، تبریز و سیرجان رفت و در میان موج استقبال هواداران به شیراز رسید. در شیراز بلیت‌های شش سئانس کنسرت او در نیم‌ساعت فروخته شد. استقبالی که موجب کمیابی بلیت‌های کنسرت و در نهایت مجاب‌شدن تیم برگزارکننده برای تمدید کنسرت شد. کنسرت قربانی در میان تشویق مردم هنردوست شیراز به کیش رفت و پس از اجرای موفق خود، از ۲۳ خرداد به سعدآباد آمد. استقبال بی‌نظیر از کنسرت سعدآباد به حدی بود که در همان روز نخست بازگشایی سامانه بلیت، کنسرت به صورت متمادی تمدید شد و آن گونه که متولیان اجرای این کنسرت می‌گویند تا ۲۶ تیر سالن اجرا پر شده است.  این استقبال بی‌نظیر حالا قربانی را رکورددار اجراهای متوالی کنسرت کرده است. اتفاق میمونی که قبل از او باز هم نصیب موسیقی ایرانی شد و نشان داد همچنان مردم به موسیقی خود افتخار می‌کنند و از شنیدن آثار این سبک بیشتر از سایر سبک‌ها لذت می‌برند.
   
شور سازها در یک رپرتوار جذاب

همه نگاه‌ها به صحنه‌ای خالی است که انتظار پایان جنب و جوش مخاطبانی را می‌کشد که پس از سختی‌ فراوان در پیداکردن جای پارک و مسیر سخت سعدآباد، خود را به ضلع جنوبی این کاخ می‌رساندند و در پی شماره صندلی از این سو به آن سو می‌رفتند. ۲۰ دقیقه‌ای زمان ‌برد تا همه بر صندلی‌ها بنشینند و سکوتی مقطعی همه جا را فرا بگیرد. با ورود حسام ناصری (رهبر ارکستر)، دارا دارایی (نوازنده گیتارباس)، سامان صمیمی (نوازنده کمانچه)، هومن مهدویان (نوازنده سه‌تار) و زکریا یوسفی (نوازنده ساز‌های کوبه‌ای) و پخش دکلمه‌ «عشق؛ عشق آزادی است، عشق آغاز آدمیزادیست» با صدای زنده‌یاد هوشنگ ابتهاج سالن حالت رسمی به خود می‌گیرد. چند دقیقه بعد سلطان آن شب کاخ سعدآباد در میان تشویق ممتد مخاطبان وارد می‌شود.  «عروج» اولین قطعه‌ای است که قربانی برای شروع کنسرت انتخاب کرده بود. شعری از مولانا با آهنگسازی حسام ناصری که با این مطلع مخاطبان را با خود همراه می‌کرد: 

مجنون و پریشان توام دستم گیر
سرگشته و حیران توام دستم گیر
هر بی‌سر و پای دستگیری دارد
من بی‌سر و بی‌پای توام دستم گیر

با پایان این قطعه قربانی صحنه را ترک کرد. خروج او همزمان شد با ورود سایر نوازندگان و آغازی بر قطعه تیتراژ پایانی سریال «هم‌گناه» با شعری از حسین غیاثی و آهنگ علیرضا افکاری که با تشویق مخاطبان و همخوانی آنان همراه بود.

من تفنگی شده‌ام رو به نبودن‌هایت! 
رو به یک پنجره در جمعیت تنهایت
فکر کردم که خودم را به تو نزدیک کنم
 بی هوا بین دو ابروی تو شلیک کنم!

«پل» و «پریشانی» دو ترانه زیبای احمد امیرخلیلی، «شروع ناگهان» با شعری از حسین غیاثی و «لیلا» با شعری از اهورا ایمان از دیگر قطعاتی بود که علیرضا قربانی پس از چهار سال دوری از مخاطبان تهرانی برای آنها آماده کرده بود. قربانی پس از اجرای قطعه لیلی، بالاخره فرصتی برای گفت‌وگو با مخاطبانش پیدا کرد و خطاب به آنها گفت: بسیار خوشحال هستم که از طرف دوستان و هنرمندان روی صحنه، تیم مدیریت و مجموعه‌ای که در به ثمررسیدن این کنسرت نقش دارند، به شما خیر مقدم عرض کنم و مراتب خوشحالی و خرسندی خود را که پس از چهار سال مجددا در کاخ سعدآباد خدمت شما می‌رسیم، قدم روی چشم ما گذاشتید، اعلام کنم. آنچه اینجا اجرا می‌کنیم موسیقی کلام‌محور است. در ایران چیزی غنی‌تر از ادبیات نداریم. آنچه امشب می‌شنوید با سروده‌هایی از شاعرانی مانند احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج، امیرخسرو دهلوی، حسین منزوی، حسین غیاثی، اهورا ایمان و احمد امیرخلیلی است.
   
قطعه‌ای برای پرواز روح

قربانی سپس با معرفی قطعه «می‌دانی تو» سروده‌ای از ابوسعید ابوالخیر گفت: مرسوم شده است که در بسیاری از قطعات عزیزان حاضر با دوربین‌های‌شان فیلم می‌گیرند، ولی من یک پیشنهاد دارم که این قطعه را چون بر اساس ساز و آواز است و اشعار بسیار بی‌نظیر ابوسعید ابوالخیر و به روایتی برخی اشعار منتسب به حضرت مولانا را دارد، با جان و دل گوش کنید و روح و دل‌تان را پرواز دهید.

فکر می‌کنم اگر این قطعه و شعر عارفانه و عاشقانه آن را که مناجات با حضرت حق است با تمرکز گوش دهید و دل بدان بسپارید باعث شود روح‌تان سبک شود.

درددل من دواش می‌دانی تو…
سوز دل من سزاش می‌دانی تو
من غرق گنه پرده عصیان در پیش!
پنهان چه کنم که فاش می‌دانی تو!
ما دل به غم تو بسته داریم ای دوست…
درد تو به جان خسته داریم ای دوست!

شوق و شور زایدالوصفی در میان علاقه‌مندان در زمان خواندن این قطعه می‌شد دید. سکوت، رقص سازها و صدای دلنشین آواز ایرانی که حالا دیگر به یک آرزو برای ایرانی‌ها تبدیل شده و در کنار همه آنها زمزمه‌های آرام و قطره‌های اشکی که ریزریز از گوشه چشم برخی هواداران بر چهره‌شان جاری می‌شد فضای معنوی ویژه‌ای را ایجاد کرده بود. با پایان این قطعه، تشویق‌ها نیز رنگ و بوی دیگری داشت و می‌شد به عنوان دلیل محکمی برای سخنان ابتدایی قربانی به حساب آورد: با تمرکز گوش دهید و دل بدان بسپارید تا روح‌تان سبک شود. از جذابیت‌های حین اجرا، تکنوازی‌هایی بود که به تناسب زمانی برای هر یک از سازها در نظر گرفته شده بود و در آن حسام ناصری تلاش می‌کرد تا فضای موسیقایی کنسرت جلوه زیباتری پیدا کند. 
   
صدای هوشنگ ابتهاج باز هم طنین افکند

یکی از زیبایی‌های کنسرت قربانی بی‌شک دکلمه‌های زیبای هوشنگ ابتهاج بود. کمتر کسی است که «ارغوان» با دکلمه منحصر به فرد هوشنگ ابتهاج را نشنیده باشد و شاید همین زیبایی تاثیر به‌سزایی در تمرکز بیشتر مخاطب و آماده‌شدن آنها برای شنیدن یکی از خاص‌ترین قطعه او داشت.

«ارغوان، شاخه همخون جدامانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
 آفتابی‌ است هوا؟
یا گرفته‌ است هنوز؟»

در حین اجرا، تصویرپردازی زیبا روی دیوارکاخ ملت ساعتی را نشانی می‌داد که عمر رفته را در خیال‌انگیزترین فضای ممکن روایت می‌کرد و قربانی همچنین می‌خواند:

اندر این گوشه خاموش فراموش‌شده
 «یاد رنگینی در خاطر من
 گریه می‌انگیزد، گریه می‌انگیزد
 ارغوانم آنجاست
 ارغوانم تنهاست»...

«بوی گیسو» با شعر واقف لاهوری و موسیقی حسام ناصری و همچنین «بی‌گناه» و «خیال خوش» با شعر حسین غیاثی و موسیقی علیرضا افکاری از دیگر قطعاتی بود که در ادامه کنسرت علیرضا قربانی پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
   
ارکستر بسیار حرفه‌ای

از زیبایی آواز قربانی که بگذریم، بی‌شک نمی‌توان از چینش درست قطعات و تنظیم مجدد برای ارکستر حسام ناصری بی‌تفاوت عبور کرد که انصافا یکی از سخت‌ترین و دشوارترین کارها برای اجرای قطعات کنسرت‌های این چنینی محسوب می‌شود. ضمن آنکه انتخاب آثار در تورهای اخیر کنسرت علیرضا قربانی نیز خلاقانه و با فکر انجام شده است. حسام ناصری به عنوان رهبر ارکستر به همراه تیم نوازندگان در این موسیقی بسیار خوب درخشیدند و این درخشش در حین تکنوازی هومن مهدویان نوازنده تار و سه‌تار و دارا دارایی نوازنده گیتاربیس، سامان صمیمی از یاران قدیمی علیرضا قربانی در کنسرت‌ها و آلبوم‌هایش و همچنین تکنوازی سازهای کوبه‌ای زکریا یوسفی که از او به‌عنوان یکی از بهترین‌های نوازندگی سازهای کوبه‌ای ایرانی یاد می‌کنند، دوچندان می‌نمود. مضاف بر این که این تکنوازی‌ها به دور از خودنمایی‌های رایج و نمایشی نوازندگان در برخی کنسرت‌ها و کاملا در خدمت محتوای ارائه‌شده بودند. 
   
تصویرسازی مهیج

تصویرسازی، طراحی دکور و نورپردازی یکی دیگر از نقاط قوت کنسرت قربانی بود، چرا که اجرا در فضای باز انجام می‌شد به دلایل مختلف از جمله هجمه جمعیت، وضعیت آب و هوا و... احتمال بروز مشکلاتی در نور و صدا وجود داشت، اما یکی از نقاط مثبت کنسرت علیرضا قربانی در محوطه کاخ ملت صدا و نورپردازی زیبای آن است به طوری که با صدای قربانی عجین شده و خاطره خوبی برای مردم می‌سازد. نکته حائز اهمیت آن که تمامی نورپردازی‌ها و تصویرسازی‌ها و از همه مهم‌تر متن برخی اشعار همگی در خدمت اجرا بودند و در فوران احساسات مخاطب نقش بسزایی داشتند. 
   
و پایانی پر شور مخاطبان

کنسرت به پایان رسید. کنسرتی که همه چیز داشت. موسیقی خوب و با کیفیت؛ خواننده توانمند، نوازندگان حرفه‌ای، فضای بسیار جذاب و دلچسب و بسیاری نکات دیگر. گروه اجرایی با تشویق‌های مخاطبانی که سر از پا نمی‌شناختند صحنه را ترک کردند و حالا نوبت به هواداران بود که در مسیر خروج از سعدآباد با نوای قربانی که در محوطه پخش می‌شد همنوا شوند. فضای جالبی که در کمتر کنسرتی می‌شد دید.

همراهی با قربانی: روزگار غریبی‌ است

فضای احساسی حاکم بر کنسرت قربانی با آغاز دو قطعه پرطرفدار «روزگار غریب» از اشعار ماندگار احمد شاملو و «عاشقانه نیست» که با عنوان «با من بخوان» (با من بخوان تا این ترانه را با تو سفر کنم با من بخوان تا در هوای تو شب را سحر کنم) مشهور شده است، دوچندان شد. به ویژه آن که در زمان اجرای این قطعه‌ها، اشعار بر روی دیوار کاخ نقش بستند و این امکان برای مخاطبان فراهم شد تا راحت‌تر با قربانی همراهی و همخوانی کنند. جذاب‌تر آن که در میانه اجرای این اثر، قربانی مانند رهبر ارکستر در مقابل مخاطبان ایستاد و آنان را در اجرای قطعه رهبری کرد. این اقدام او به همراه تنظیم مناسبی که برای همخوانی ایجاد شده بود، باعث شد مخاطبان با شور بیشتر و رضایتمندی بالاتر از حضور در این کنسرت لذت ببرند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها