توطئه روسیه برای ناامنی در آذربایجان

بعد از پایان جنگ جهانی دوم بنا بود نیروهای نظامی کشورهای اشغالگر شوروی، آمریکا و انگلیس، ایران را ترک کنند اما شوروی‌‌ها از این اقدام سرباز زدند و در نهایت بعد از مذاکرات فراوان ارتش همسایه شمالی در اردیبهشت ماه خاک ایران را ترک کرد.
کد خبر: ۶۶۹۶۱۹
توطئه روسیه برای ناامنی در آذربایجان

ایران در آغاز قرن 19 میلادی (‌‌13 هجری) ناخواسته به عرصه سیاست جهانی وارد شد. 2 رشته جنگ گسترده بین ایران و روس به 2 قرارداد گلستان و ترکمانچای منجر شد و رود ارس، سرحد ایران و روسیه شد. روس‌ها پس از تصرف قفقازیه جنوبی ایران ـ ارّان تاریخی ـ تلاش گسترده‌ای برای قطع علایق و روابط فرهنگی، تاریخی و مذهبی آن سامان با «مام میهن» آغاز کردند. قتل‌عام علمای قفقاز، آتش‌زدن کتاب‌های دینی و مذهبی، از رسمیت انداختن زبان ملی و فرهنگی ایرانیان، یعنی زبان فارسی، در این سامان و تغییر ترکیب جمعیت‌های مسلمان‌نشین به نفع مسیحیان، بخشی از این سیاست‌ها بود. با این همه، روس‌ها همواره به خلیج ‌فارس و آب‌های گرم چشم داشتند؛ بویژه آن‌که از این طریق در خیال دسترسی به گلوگاه انگلیس ـ یعنی هندوستان ـ بودند. بر همین اساس انگلیسی‌ها طرح استقلال افغانستان را به منظور ایجاد سدی بین ایران و هندوستان به اجرا درآوردند. سرانجام روسیه و انگلیس، همزمان با تحولات انقلاب مشروطیت در ایران، بر آن شدند دست از رویارویی بکشند و ایران را به مناطق تحت نفوذ خود تقسیم کنند. قرارداد 1907 پیامد تفاهم تقسیم منافع در قلمرو ایران بود.

روس‌ها در دوران مشروطه، با بهانه‌های واهی، نیروهای نظامی خود را وارد ایران کردند و در مناطق تحت نفوذ خود، به نحوی که طی قرارداد 1907 با انگلیس ترسیم شده بود، مستقر شدند. حوادث جانگداز آذربایجان عاشورای 1330قمری تبریز و قتل‌عام‌های ارومیه، سلماس و خوی اوج مداخلات ددمنشانه روسیه تزاری و سایر قدرت‌ها در ایران بود.

اوج ددمنشی روس‌ها را در حماسه ماندگار ثقه¨‌الاسلام تبریزی و دیگر عاشوراییان تبریز می‌توان دید: مرحوم نصرت‌الله فتحی در کتاب «زندگی‏نامه شهید نیکنام» مطلبی را در مورد این شهید والامقام نقل می‏کند که مرور آن خالی از لطف نیست. موضوع از این قرار است که پس از شهادت ثقه¨‌الاسلام تبریزی در روز عاشورا، مردم تبریز به طرق مختلف از روس‏ها تقاضای برگزاری مراسم سوگواری کردند. روس‏ها برای ارزیابی میزان نفوذ معنوی ثقه¨ ‌الاسلام اجازه برگزاری مراسم را دادند و به اطلاع مردم رسید. دسته‏های سینه‏زنی و زنجیرزنی به راه افتاد و قضیه جنبه تظاهرات مذهبی به خود گرفت. احساسات مردم بشدت تحریک شد و لحظه به لحظه بر ازدحام مردم افزوده می‏شد. ناله‏ها و ضجه‏ها به فریاد تبدیل شد. روس‏ها بلافاصله پس از احساس خطر، دسته‏های مُسلح سالدات را برای کنترل دسته‌های عزادار اعزام کردند.

در این عزاداری، شرکت مرحوم صافی، شاعر معروف و نوحه‏سرای تبریزی، قابل توجه بود که شخصا به راه افتاده و نوحه‏ای را که ساخته بود، می‏خواند. این نوحه که گویای خدمات و فداکاری‏های شهید در جریان شهادت او بود و ترجیع‌بند مخصوص داشت، چنان شوری به پای ساخته بود که گویا روز عاشوراست. مرحوم صافی دسته را اداره می‏کرد و خود جلو افتاده و سینه می‏زد و نوحه‏ای را که به زبان ترکی ساخته بود، خواند که ترجمه آن چنین است:

ای که نقد جان را بذل وطن می‌کنی

روی دار امتحان خود را به ملت پس می‌دهی

وطن با یادآوری این صحنه برایت می‌گرید

در یاس غوطه‌وری و یاسمین برایت گریه‌ می‌کند

صافی شیرین سخن برایت می‌گرید

منصور‌وار به دار کشیده شدی

چوبه‌دار بواسطه تو شرافت پیدا کرد

برای تو این شرف و افتخار کافی است

وطن با یادآوری این صحنه برایت می‌گرید

تو به دین و وطنت خدمت کردی

از طرف ما به خدایت بگو

وطن در دست کفر اسیر شد

تو می‌دانی که ملت چه کشید

بر اثر این نوای از دل و جان برخاسته بود، مردم به قدری می‏گریستند و بر سر و سینه خود می‏کوفتند و ناله‏ سر می‏دادند که محیط یک پارچه غم و اندوه شده بود و عده‏ای از مردم از جمله کسی که این حکایت را برای مرحوم فتحی بازگو کرده بود، بی‌هوش شدند.

در بعضی از سفرنامه‌هایی که روس‌ها نگاشته‌اند اشاراتی وجود دارد که از اغراض و اهداف سیاسی آنها حکایت می‌کند و در این میان مهم‌ترین آنها جدایی نژاد ومردم آذربایجان و اران ـ قفقازیه جنوبی ـ از ایران است؛ مساله‌ای که بعد از جنگ جهانی دوم به صورت برنامه‌ای مدون به اجرا درآمد.

در دوره پهلوی اول تعرضات متعدد مرزی و قتل و غارت روستاییان ساکن مرز در بیله‌سوار، قره‌داغ و جلفا توسط نظامیان شوروی گزارش شده است

در خاطرات یکی از شاهزادگان روس می‌خوانیم: «مسلمانان ارمنستان و جمعیت تبریز و آذربایجان که آنها را معمولا به نام ایرانی می‌نامند، به نژاد دیگری که کاملا با ایرانیان حقیقی (ایرانی) متفاوت است تعلق دارند. اینها حتی زبان ایرانیان را که فارسی است نمی‌دانند. واقعا از نژاد تاتار می‌باشند. در صورتی که ایرانیان که در آن سوی قافلانکوه منزل دارند، بایستی یک نژاد بدوی یا لااقل ناشناس به حساب آیند. زبان دو ملت هیچ‌‌گونه شباهتی با هم ندارد. بین سکنه تفاوت‌های مخصوصی خواه از نظر صفات، خواه از نظر ساختمان عادات موجود است که امکان ندارد آنها را با هم اشتباه کرد.»

برای نشان دادن سابقه تمایلات روسیه برای چیرگی بر آذربایجان، اسناد و مدارک بسیاری وجود دارد؛ برای نمونه در یکی از اسناد وزارت امورخارجه که متن تلگراف رمزی به سفارت ایران در لندن است، روس‌ها بر ابقای شجاع‌الدوله در سمت حکمرانی آذربایجان در سال 1331 قمری پس از جنایات بی‌شمار اصرار دارند در این حوزه سخنی بدین‌گونه به میان آمده است: «بعد از 6 ماه مذاکره و اقدامات... در مورد فرستادن فرمانفرما به آذربایجان... در سر این مساله تعیین و عزیمت سپهدار به تبریز... [روس‌ها] به بعضی وسایل در تبریز محرک شده‌اند و اهالی را [وادار] به تلگرافاتی به دولت نمایند و عدم عزیمت حکومت دیگری را به ابقای شجاع‌الدوله خواستار شده‌اند... از طرف دیگر، قونسول روس در تبریز خودش علنا می‌خواست مامور خزانه را منفصل و دیگری را به جای او بگذارد. مازاد گمرکات و عایدات کرمانشاه را هم ضبط [نموده] قشون ساخلوی آنجا برای نرسیدن حقوق چیزی نمانده که متفرق شوند. معلوم است و حتمی که دولت با این همه مخارج در برقراری انتظام آنجا به‌واسطه این ضدیت روس‌ها به کلی از میان خواهد رفت و اشرار مجددا جمع می‌شوند.» در ادامه این گزارش وزیرخارجه از سفیر ایران در لندن چنین می‌خواهد: «... و سختی موقع دولت را بیان [کنید] و بخواهید که اقلا انگلیس‌ها سهم خود را درباب مساعده بدهند یا روس‌ها را وادار به مساعدت کنند. در باب عزیمت سپهدار هم باید اقدامات نمایید که از این تحرک روس‌ها در تبریز جلوگیری شود.»

وزیرخارجه تاکید می‌کند که «اگر سپهدار نرود، آذربایجان علنا جزو مستملکات روس خواهد شد.» «و اگر مقتضی بدانید در ضمن مذاکره بفهمانید که این سکوت دولت انگلیس در مقابل اقدامات علنی روس‌ها، شهرت‌هایی را که از گوشه و کنار درباب تقسیم ایران شنیده می‌شود قوت می‌دهد و مسلم است که این شهرت روز به روز قوت گرفته اقدامات دولت را سست می‌کند....

ناگفته نماند، تلاش وزارت امورخارجه از طریق سفیر ایران در لندن، به جایی نرسید، زیرا بین روسیه و انگلیس درخصوص مسائل ایران، تقابل جای خود را به تفاهم و حداکثر بهره‌گیری داده بود.

انقلاب اکتبر و دوره جدید توسعه طلبی

عده‌ای از صاحب‌نظران تاریخ ایران، انقلاب اکتبر را به معجزه سیاسی تشبیه کردند که درواقع چنین نیز بود. شکل‌گیری اتحاد جماهیر شوروی به رهبری لنین توأم با شعارهای ضداستعماری و آزادیخواهانه در شرق، هواداران بسیاری یافت، لیکن بعدها با تبعیت شوروی از سیاست‌های توسعه‌طلبانه روسیه تزاری آثار اولیه این «معجزه» نیز زایل شد.

اولین تشکیلات کمونیستی ایران در سال 1917.م در بادکوبه تاسیس شد که این تشکیلات در انقلاب روسیه حضور فعالی داشت و ریشه فعالیت‌های کمونیستی نیز در ایران بدان منتهی می‌شد. در دوره رضاشاه تلاش‌های آشکار و پنهان ماموران شوروی برای گسترش مرام کمونیسم، خطر عمده‌ای برای سلطنت اقتدارگرای استبدادی او محسوب می‌شد؛ از این رو خط‌مشی قاطع‌تری در برابر این فعالیت‌ها گرفت که کمترین آن تصویب قانون ممنوعیت فعالیت‌های کمونیستی در خرداد 1310 شمسی در مجلس شورای ملی بوده است. پس از آن گروهی از کمونیست‌ها به رهبری دکتر تقی ارانی دستگیر شدند که بعدا به گروه «53 نفر» شهرت یافتند.

به‌‌رغم تبلیغات نوع‌دوستانه اتحاد جماهیر شوروی از اواسط دهه 1300.ش، فعالیت سازمان‌یافته‌ای آغاز گردید که هدف آن «یکی نمودن آذربایجان ایران با آذربایجان قفقاز بود». بنا به گزارش مامور وزارت خارجه ایران در ایروان، کمیته‌ای که برای مرام فوق فعالیت می‌کرد عقیده داشت که قومیت و ملیت آذربایجان ایران و آذربایجان قفقاز ـ اران ـ به کلی از ملت فارس مجزا می‌باشد و لذا می‌بایست «این دو قسمت با هم متحد گشته، یک حکومت جمهوری شوروی تشکیل دهند.» این کمیته در سال 1305.ش در تفلیس، ارمنستان و نخجوان شعباتی دایر کرد و مامورانی را با وجه کافی به تبریز اعزام کرد که از آن جمله کریم کریم‌اوف را با یک زن یهودیه و مقداری وجه برای تبلیغ به تبریز فرستاد.

فعالیت‌های کمونیستی نیمه اول سلطنت پهلوی اول، درآذربایجان و ارتباط آنها با این کمیته و شبکه در خور ارزیابی است.

در دوره پهلوی اول تعرضات متعدد مرزی و قتل و غارت روستاییان ساکن مرز در بیله سوار، قره داغ، و جلفا توسط نظامیان شوروی گزارش شده است که موضوع مستقلی برای پژوهش می‌باشد. ضمن آن‌که دخالت‌های آشکار بعد از شهریور 1320 این قدرت بیگانه موضوع کتاب‌های متعددی شده است.

رحیم نیکبخت

منابع:

ایرج افشار، مقدمه برنامه‌های تبریز، از ثقه‌الاسلام به مستشار‌الدوله، تهران، 1378

محمد علی تربیت، دانشمندان آذربایجان به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، 1377

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها