ماراتن لیست ها برای بهارستان

در فاصله باقیمانده تا برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی دوباره عرصه سیاست داغ شده و رسانه ها و سیاسیون موضوع این رقابت مهم را به محل بحث خود تبدیل کرده‌اند.
در فاصله باقیمانده تا برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی دوباره عرصه سیاست داغ شده و رسانه ها و سیاسیون موضوع این رقابت مهم را به محل بحث خود تبدیل کرده‌اند.
کد خبر: ۱۴۴۱۹۷۷

در این میان  مساله «مشارکت» در انتخابات مهم‌ترین موضوعی است که مورد توجه قرار گرفته است. در همین راستا روزنامه جام جم در کاری مشترک با رادیو گفت و گو  برنامه «عصر جام جم» را تولید کرده که مناظره چهره ها از جریانات و گرایش های سیاسی مختلف است و می کوشد تا با روشن و شفاف تر کردن فضای انتخاباتی به موضوع مشارکت و حضور مردم در انتخابات کمک کند.

در دومین  مناظره،سید شهاب‌ الدین صدر، عضو هیات عالی و رئیس ستاد انتخابات شورای وحدت در تهران و آقای اسماعیل گرامی‌ مقدم، قائم مقام حزب اعتماد ملی و عضو حقیقی جبهه اصلاحات در تحریریه جام جم حضور پیدا کرده و مناظره داغی را انجام دادند. مجری این مناظره مصطفی صادقی، عضو شورای سردبیری روزنامه جام جم بود.

مجری: در دومین برنامه عصر جام‌جم میزبان آقای دکتر سیدشهاب‌الدین صدر عضو هیات عالی و رئیس ستاد انتخابات شورای وحدت در تهران و آقای اسماعیل گرامی‌مقدم قائم مقام حزب اعتماد ملی و عضو حقیقی جبهه اصلاحات هستیم. صحبت‌ها درباره انتخابات مجلس را از آقای صدر شروع می‌کنیم، بفرمایید. رهبر معظم انقلاب از ابتدای امسال درباره اهمیت مشارکت بالا در انتخابات تاکید فراوانی داشتند. چند نوبت هم در سخنرانی‌های مختلف در این باره مطالبی را بیان کرده‌اند. دامنه سخنان ایشان گسترده بود و نمی‌شد گفت فقط به یک دستگاه مربوط است یا فقط خطاب به مردم بیان می‌شود. آخرین فرمایشات ایشان درباره مردم و حق مردم در انتخابات بود که تکلیف است ولی حق‌شان هم هست. آیا آن‌چه که تا الان شاهدش هستیم، از همه دستگاه‌ها، چه دولت، چه شورای نگهبان و چه سایر بخش‌ها، واقعا به این سمت بوده است یا خیر؟

صدر: امسال مقام معظم رهبری در روز نخست فروردین‌ماه در مشهد سخنرانی داشتند و راجع به انتخابات صحبت کردند و گفتند «چهار راهبرد اساسی در ارتباط با انتخابات موردنظر است؛ سلامت، امنیت، مشارکت و رقابت» و بعد هم در ارتباط با انتخابات با مشارکت بالا تذکراتی را دادند. در سال‌های گذشته معمولا در اواخر تابستان ایشان به موضوع انتخابات مجلس اشاره می‌کردند و تذکر می‌دادند، ولی این دوره خیلی زودتر نکات مربوط به انتخابات را بیان کردند. من یادم است بعضی از دوره‌ها اگر مسئولان یا دیگران بهار و اوایل تابستان درباره انتخابات مجلس صحبتی می‌کردند، ایشان می‌فرمودند «خیلی زود است»، ولی امسال خیلی زودتر مقام معظم رهبری درباره انتخابات نکاتی را اشاره و بر مشارکت بالا تأکید کردند. شاید علتش این است که این انتخابات به چند دلیل، انتخابات حساسی است. 
حوادثی سال گذشته اتفاق افتاد و چالش‌هایی در جامعه مطرح شد که مقداری نگرانی ایجاد کرد. نکته دوم آن‌که یک نگرانی از میزان مشارکت در سراسر کشور وجود دارد. معمولا مشارکت انتخاباتی در تهران حدود 50 درصد مشارکت کل کشور است، یعنی اگر در نظرسنجی‌ها الان 35-30 درصد مشارکت انتخاباتی تخمین زده می‌شود، تهران حدود 16-15 درصد است که این مقداری ما را نگران‌ می‌کند چون یکی از افتخارات‌مان این است که همواره انتخابات در کشورمان پرشور برگزار می‌شود و مثل کشورهای دیگر نیستیم. 
به نظر من آن پاسخی را که دستگاه‌های مختلف باید به فرمایشات و رهنمودهای رهبری می‌دادند تا الان به صورت گسترده شاهدش نبودیم. حال آن‌که ایشان دارد این موضوعات را دائما تذکر می‌دهند و تکرار می‌کنند که هر کسی دنبال اصلاح امور است، راهش از انتخابات و از صندوق‌های رأی می‌گذرد. 
یک اتفاق دیگر هم که امسال موضوع پیش‌ثبت‌نام بود؛ یکدفعه پیش‌ثبت‌نام مطرح شد و 48 هزار نفر پیش‌‌ثبت‌نام انجام دادند. در مرحله بعد عده‌ای شرایط و مدارک لازم را نداشتند و تعداد نامزدها به 21 هزار نفر کاهش پیدا کرد و وقتی در هیات‌های نظارت به بررسی صلاحیت‌ها رسیدگی شد تعداد نامزدها به 11 هزار نفر رسید. این افرادی که از صحنه انتخابات کنار می‌روند، رد می‌شوند یا به حاشیه می‌روند، مقداری نگران و ناراحت می‌شوند که این مسأله می‌تواند روی مشارکت اثر بگذارد. من فکر می‌کنم باید دستگاه‌های مسئول زمینه سلامت، امنیت و رقابت و مشارکت بالا را بیشتر فراهم می‌کردند.

مجری: آریالای گرامی مقدم‌! پیرامون همین سؤال، مباحث مختلفی مطرح است. درباره اصلاح‌طلبان اگر بخواهیم صریح صحبت کنیم، این است که می‌گویند مسأله اصلاح‌طلبان بیشتر بدنه اجتماعی است. در انتخابات مجلس دهم نیز خیلی از چهره‌ها رد‌صلاحیت یا مشمول عدم احراز صلاحیت شدند اما در نهایت فهرست 30 نفره از اصلاح‌طلبان وارد مجلس شد. نمونه دیگر انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1392 بود. در آن دوره آقای روحانی نامزد اصلاح‌طلبان نبود و براساس نظرسنجی‌ها کمتر از 5درصد رأی داشت؛ آقای عارف حتی از آقای روحانی در نظرسنجی‌ها پایین‌تر بود، ولی بالاخره بدنه اجتماعی اصلاحات آمد، رأی داد و آقای روحانی رئیس‌جمهور شد. بر این اساس واقعا مسأله اصلاح‌طلبان موضوع صلاحیت‌هاست یا این‌که نمی‌توانند بدنه‌شان را اقناع کنند که پای صندوق‌های رأی بیایند؟
گرامی‌مقدم: باید ببینیم مشارکت بالا مدنظر رهبری از چه ضرورتی برخوردار است. رهبری حکمت به خرج دادند و از سر تدبیر از ابتدای امسال رهنمودهایی را درباره انتخابات مجلس مطرح کردند. الان اتفاقاتی در کشور افتاده که نمی‌توانیم از آنها به همین سادگی عبور کنیم. برای جلوگیری‌کردن از نارضایتی‌ها ــ که همیشه در یک نظام سیاسی به‌وجود می‌آید و غیرقابل اجتناب هم هست ــ تدبیر و برنامه‌ریزی لازم است، چون کامیابی هر نظام سیاسی به پشتوانه مردمی آن است و شکست و نزول و از دست دادن پایگاه اجتماعی هم به پشتوانه مردم برمی‌گردد. حالا مشارکت خودش آیا زمینه‌ای دارد؟ بله، تقدم بر مشارکت، مسأله رقابت است. یعنی اگر رقابت نباشد، مشارکت به‌وجود نمی‌آید. هر‌چقدر رقابت نزدیک‌تر، مشارکت بالاتر. فرمایش رهبری هم در حقیقت تاکید بر مشارکت و رقابت است، ولی حاکمیت و دستگاه‌های اجرایی عقب‌تر از فرمایشات رهبری بودند، چون باید خیلی اتفاقات دیگری از شهریورماه می‌افتاد و اکنون دیر است. همین‌طور که ما و نظام سیاسی دل‌مان مشارکت و کامیابی می‌خواهد، خیلی‌ها هم دنبال این هستند که این اتفاق نیفتد و هزینه و خرج می‌کنند و وقت می‌گذارند. به‌ یک‌باره و آنی ما شاهد این بودیم که مجلس قانون پیش‌‌ثبت‌نام تصویب کرد. این باید زمینه‌سازی می‌شد، یعنی صحبت می‌شد؛ احزاب و گروه‌ها باید آمادگی ورود به انتخابات را در این قالب می‌داشتند اما آمادگی‌ نداشتند که چگونه وارد انتخابات شوند. ما که در حوزه احزاب هستیم، توجیه‌کردن عناصر سیاسی‌مان به این سادگی نیست که از مردم و فعالان سیاسی بخواهند که نامزد شوند. اگر ناامیدی‌ها و نارضایتی‌ها در سطح مردم به وجود آمده، در سطح فعالان سیاسی هم به وجود آمده، بنابراین باید رضایت‌شان را جلب کرد اما آن رضایت جلب نشد، بر این اساس جبهه اصلاحات آن مصوبه را داشت. هر چند من با آن مصوبه مخالف بودم ولی در عین‌حال مدافع آن مصوبه نیز هستم. در واقع توصیه به ثبت‌نام نکردند، چون نیروها توجیه نبودند بنابراین چاره‌ای جز این مصوبه نداشتند. وقتی این مسأله به‌وجود می‌آید، به هواداران جبهه اصلاحات یا اصلاح‌طلبان هم منتقل می‌شود. آیا صرفا به‌دلیل این‌که مردم رغبت ندارند یا علاقه‌شان کم شده یا ناامید شدند و نمی‌خواهند پای صندوق بیایند، اصلاح‌طلبان می‌گویند «ما لیست نمی‌دهیم»؟ خیر، چنین چیزی نیست. چون خیلی موارد بوده، مثلا در انتخابات مجلس هشتم، اصلاح‌طلبان فهرست داده‌اند و مشارکت کردند اما رأی هم نیاورده‌اند. ما الان امکان رقابت نداریم؛ یعنی همان اصلی که گفتم «رقابت تقدم دارد بر مشارکت» که این اصل هنوز برای ما شکل نگرفته است.

مجری: آقای گرامی‌مقدم‌. من باز‌می‌گردم به همان منطق سوالی که مطرح کردم. حرف من این است که در مجلس دهم هم اصلاح‌طلبان می‌گفتند نامزد تایید‌صلاحیت شده نداریم اما با یک فهرست 30 نفره وارد مجلس شدند. در ریاست‌جمهوری سال 92 هم اصلاح‌طلبان همین را می‌گفتند.
گرامی‌مقدم: آنجا با رغبت و با همه وجود وارد شدیم و توانستیم لیست بدهیم و فهرست هم دادیم. الان در این انتخابات امکان لیست ‌دادن برای‌مان فراهم نیست. وقتی امکان لیست ‌دادن نیست که نمی‌توانیم بیاییم و از طرفداران‌تان بخواهیم که شرکت کنند، مثلا به آقای صدر رأی دهند- که شخصا به ایشان رأی می‌دهم- اما هواداران ما قطعا نمی‌آیند و رأی نمی‌دهند. واقعیتش این است. حتما طرفداران آقای صدر هم به ما رأی نمی‌دهند.

مجری: آقای گرامی‌مقدم من هم با شما هم‌نظر هستم که حتما رقابت باید بیشتر شود و آدم‌های بیشتری باید بیایند اما در مجلس دهم اصلاح‌طلبان فهرستی را در تهران دادند که هیچ‌کس 30 نامزد آن فهرست را نمی‌شناخت اما کل آن فهرست به مجلس راه یافت، پس حضور چهره‌ها در عرصه انتخابات اصل نیست. مسأله اصلی اصلاح‌طلبان بیشتر بدنه‌ اجتماعی‌شان است، یعنی نمی‌توانند بدنه اجتماعی‌شان را قانع به حضور کنند. نکته این است که همیشه اصلاح‌طلبان بدنه‌شان را به مردم تعمیم دادند، مثلا می‌گویند مردم نمی‌آیند. بعد آن 15-10 میلیونی که می‌آیند را اصلا جزو مردم حساب نمی‌کنند.
گرامی‌مقدم: اصلا اینطور نیست و حتی یک سند تاریخی وجود ندارد. اینها تهمت به اصلاح‌طلبان است. ما سند تاریخی داریم. سال 98 چه اتفاقی افتاد؟ مردم نیامدند. این را که نمی‌توان زیر فرش پنهان کرد اما اصلاح‌طلبان می‌گویند «این باید ترمیم شود و مشارکت بالا بیاید». چگونه؟ راه دارد. راهش این نیست که رقبای ما یا آن کسانی که مخالف حضور ما در صحنه هستند، بگویند «چون طرفداران شما نمی‌آیند، این را به مردم تعمیم می‌دهید.» خیر، مردم جلوتر از هواداران، پرچم‌های‌شان پایین است و علاقه‌ای به مشارکت در انتخابات ندارند و به همین دلیل هم عرض کردم دستگاه‌ها دیر شروع کردند. آقای صدر هم به‌درستی گفتند که حتی به فرمایشات رهبری توجهی نمی‌شود. هرچه ایشان می‌گویند رقابت اما اقدامی را از سوی دستگاه‌های مسئول مشاهده نمی‌کنیم برای رقابت باید چه کار کرد؟ بله، من هم مثل شما معتقدم مردم محبت دارند و ما را می‌شناسند اما باید نسل جدید فعالان سیاسی بیایند که این نقد هم به جبهه اصلاحات است.

مجری: آقای صدر! آقای گرامی مقدم به نکته بسیار مهمی اشاره کردند که اتفاقا موضوع سؤال دیگر من هم بود. همین الان اگر بخواهیم لیست اصولگرایان را نگاه کنیم، چه شورای وحدت، چه شورای ائتلاف، چه شریان و چه پایداری، ردیف اول چهره و نام همان کسانی است که از چند دهه قبل در این جایگاه حضور داشتند و بالا ایستاده‌اند. اینها بالاخره نمی‌خواهند کنار بروند ؟ حتما یک دلیل مهم کاهش تمایل به حضور در انتخابات همین است.
صدر: نکته درستی است، یعنی دیگر اختلاف‌نظر بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان وجود ندارد. به طور مسلم بحث جوانگرایی در مجلس جایگاه خودش را دارد، ولی مجلس جزو جاهایی نیست که بگوییم «باید همه نمایندگان جوان شوند». من شاید جزو چند نفری در کشور هستم که در هر سه قوه بودم. در قوه مجریه، زمان سه وزیر، معاون وزارت بهداشت بودم. در مجلس و در قوه قضاییه هم حضور و مسئولیت داشتم. کارهای اجرایی با کار نمایندگی مجلس تفاوت دارد. کار اجرایی اقتضایش این است که نیروی پرتوان و جوان پای کار بیاید. وقتی نماینده به مجلس وارد می‌شود، باید بر آیین‌نامه داخلی و قانون اساسی مسلط باشد که شاید هفت، هشت ماه تا یک سال طول بکشد تا چنین تسلطی در افراد ایجاد شود، حالا اگر همه نمایندگان جوان باشند، این مسأله مجلس را در کارهایش دچار یک اختلال فنی می‌کند. 
مقام معظم رهبری فرمودند «مجلس جوانگرا باشد»، بعد در یکی از سخنرانی‌ها افزودند «من منظورم این نبود که همه کم‌سن و سال باشند، منظورم این بود که فکر جوان، طرح جوان، افراد کارآزموده حتما باید در مجلس باشند». 
ما در این دوره محکم ایستادیم که یک بخش عمده‌ای از لیست تهران و سایر حوزه‌های انتخابیه در کل کشور خانم‌ها و جوان‌ها در اولویت باشند. در سیاست همه فکر می‌کنند بازنشستگی سیاسی وجود ندارد، یعنی کسی 90سال یا 100سالش هم باشد، می‌تواند در صحنه باشد اما حتما باید جوانگرایی باشد، چون فکر و طرح جدید می‌آید و نشاط جدید وارد عرصه می‌شود. 

مجری: شما در شورای وحدت چنین کاری کردید.
صدر: شورای ائتلاف مشکلش این است که می‌گوید «ما در تهران 26 تا نماینده داریم و فقط چهار نفر سن‌شان خارج از نصاب قانونی است، بنابراین فقط چهار نفر ظرفیت داریم».

مجری: از بخش دوم نظر شما استقبال می‌کنم اما آن توضیح اول شما را قبول ندارم. آقای دکتر لاریجانی مگر آیین‌نامه خوانده بود که رفت و رئیس مجلس شد؟ یا رئیس فعلی مگر آیین‌نامه خوانده بود؟ اما وارد مجلس شدند و اداره کردند. این منطق به نظر درست نیست که چون دیگری آیین‌نامه بلد نیست و طول می‌کشد که یاد بگیرد پس این را قاعده کنیم که دیگران نامزد نشوند یا در لیست نیایند.
صدر: مدیریت‌های‌شان خیلی فرق می‌کند، چون دوره چهارم و پنجم آقای ناطق، رئیس مجلس بود، دوره هشتم، نهم و دهم علی لاریجانی رئیس بود؛ مدیریت آنها با هم تفاوت داشت. آن چیزی که ما در شاخص‌ها گذاشتیم، این است که تعداد جوان‌ها بالا برود. در کل کشور هم باید همین اتفاق بیفتد که به سمت افراد جوان و پرتوان و با نشاط برویم.

مجری: آقای گرامی مقدم در مباحث جامعه‌شناسی سیاسی که این روزها مطرح است، اعتقاد غالب این است که سیاست در ایران کم رونق شده است که بعضی‌ها از زاویه دیگر تعبیر به ناامیدی می‌کنند. واقعیت آن است که وقتی در ساحت سیاست حرفی با مردم زده نمی‌شود و دو جناح فقط دنبال طرح‌های سیاسی و پیشبرد یک‌سری مسائل سیاسی خودشان هستند، این ذهنیت در جامعه ایجاد می‌شود که «مردم» مسأله سیاسی‌ها نیستند. مثلا یک فیلمی منتشر شد که عده‌ای جلوی یک نماینده نشسته‌اند و دارند از ضعف‌ها، چالش‌ها و وضع بدشان می‌گویند اما آن نماینده نشسته و تخمه می‌شکند. این تصویری است از نگاه مردم به سیاستمداران که «از ما رأی می‌گیرند، بعد دنبال کار سیاسی‌شان می‌روند». همین امروز هیچ کسی در مناظره‌های انتخاباتی دغدغه‌اش این نیست که ناترازی‌ها را در بخش‌های مختلف همچون انرژی، آب و بودجه چطور حل کنیم؟ آیا علت بی‌رونق شدن عرصه سیاست را این مسأله می‌دانید یا خیر؟

گرامی مقدم: در ادامه سئوال قبلی این نکته را اضافه کنم، اصلاح‌طلبان یا هر جریانی دیگر نسبت به جوانگرایی اهتمام ویژه‌ای دارند و حتما بخشی از لیست‌های‌مان را به جوانان اختصاص دادیم، ولی افراط و تفریط در هر موضوعی غلط است یعنی بالاخره اندیشمندان علم مدیریت نشسته‌اند و می‌گویند «باید به گذشته افراد نگاه کرد و در اعطای مسئولیت، ارشدیت قائل شد؛ همین‌طوری نمی‌شود سرنوشت مردم را تحت ‌عنوان جوانگرایی به افراد بی‌تجربه واگذار کرد. ولی حتما این پلکان باید ادامه پیدا کند تا به رأس برسد که کشور به لحاظ ساختاری و مدیریتی آسیب نبیند.» برخی اصلاح‌طلبان ممکن است بگویند «ما چون چهره نداریم، لیست نمی‌دهیم» این دیدگاه غلطی است و من این را قبول ندارم، چون خیلی از فرمانداران و بخشداران ما الان در استان‌ها هستند و در یک شهرستان چهره محسوب می‌شوند، پس چرا می‌گویید ما چهره نداریم؟ اینجا اشکال نیست، ‌این اتفاقا بهانه‌تراشی است و من این را قبول ندارم، اما از این‌که چقدر اصلاح‌طلبان یا اصولگرایان حرف مردم را نمی‌زنند، این هم غلط است. اما تحولات؛ به نظرم می‌رسد که دو نوع ما تحول داریم؛ یا تحول از درون به بیرون است، یا تحول از بیرون به درون. امروز اگر چهار تا حزب بخواهند حرف بزنند، مردم گرایش ندارند. پس باید این پنبه‌ها را هم از گوش‌مان در‌بیاوریم، اگر مشارکت بالا می‌خواهیم.
صدر: من یک مدتی خانه احزاب بودم و سران هر سه جناح آنجا حضور داشتند بنابراین با بحث‌هایی که می‌شود آشنا هستم. مردم می‌گویند: «بیرون اصلاح‌طلب و اصولگرا با هم دعوا می‌کنند، آخرش دست به دست می‌کنند، یعنی صبح‌ها با هم دعوا می‌کنند، شب‌ها در عروسی و عزا با همدیگر نشسته‌اند و دارند بگو و بخند می‌کنند، پس چه کسی به فکر مشکلات ما است؟» امروز اصلاح‌طلبان، اصولگرایان و همه کسانی که وفادار به انقلاب هستند باید بگویند «مردم مشکل گرانی، تورم و معیشت دارند، چطور این را حل کنیم؟» نه این‌که بگویند «آقای رئیسی سر کار است، پس وضع مملکت خراب است اما وقتی آقای روحانی و آقای خاتمی سر کار بودند، هیچ مشکلی نبود.» این را مردم می‌فهمند، یعنی خاستگاه بحث را می‌فهمند. مردم می‌فهمند که اگر یک مشکلی در زمان حکومت گروه «الف» باشد گروه «ب» داد می‌زند اما اگر گروه «ب» سر کار باشد، رفیق‌ها و طرفدارانش چیزی نمی‌گویند. یعنی اگر کسی اختلاسی کرد، اگر کسی مال مردم را بالا کشید، اگر کسی کار خلافی کرد و مملکت را به تباهی ‌کشید، همه دستگاه‌ها و همه گروه‌ها محکم با او برخورد کنند. امروز مثلا فرض کنید به اسم پرونده چای دبش مشکلی ایجاد شده، دیگر گروه «الف و ب» ندارد، باید همه افراد، همه گروه‌ها، همه مسئولان، همه بخواهند که با متخلف اشد برخورد شود، چون این در جامعه امید ایجاد می‌کند اما امروز مردم حالت بی‌اعتمادی دارند که باید برای آن چاره‌اندیشی شود. گروه اصلاح‌طلب و اصولگرا ندارد. یک ناامیدی در آنها القا شده که اینها را باید حل کرد. 

مجری: بالاخره باید بپذیریم که اهل سیاست از جامعه فاصله گرفته است. برای مثال آقای X که سال‌ها دبیرکل یک حزب اصولگرا یا دبیرکل یک حزب اصلاح‌طلب است، واقعا ایده او برای مهار تورم چیست و دیگر مشکلات مردم چیست؟

گرامی‌مقدم: در این مسأله باید معلول‌ها را ببینیم و از معلول‌ها سخن بگوییم. بخشی از آنها را آقای صدر گفت اما درعین‌حال ما باید به علت‌ها نیز از زوایای مختلف بپردازیم، چون مردم دارای نیازهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هستند. البته وجه اقتصادی امروز خیلی بیشتر پررنگ است، چون با زندگی‌ مردم درهم‌آمیخته و اکثریت مردم زیر خط «فقر نسبی» هستند. این حاصل تصمیم‌گیری‌ها و اجرای سیاست‌های غلط است. ریشه سیاست‌ها و اجرای غلط چیست؟ همین که ما اجازه نمی‌دهیم بین نخبگان رقابت شود. وقتی دایره رقابت محدود باشد، عملا نخبگان اصلی و آن کسانی که دارای هوش بالایی هستند کنار گذاشته می‌شوند. بنابراین سطح حل‌وفصل مشکلات مردم پایین می‌آید. این طبیعت کار است. رقابت اگر بالا برود، هرکس می‌آید و برنامه‌اش را روی میز می‌گذارد اما امروز ما اصلاح‌طلبان درگیر این هستیم که با 30 ــ 20 نفری که تابه‌حال تایید شدند، چه خاکی بر سرمان کنیم، چطور می‌توانیم از آنها حمایت کنیم؟ اصلا می‌شود در انتخابات طرفداران‌مان را بیاوریم یا خیر؟ معتقدم حتما نهاد انتخابات باید حفظ شود.در دوره سلجوقی، پادشاه سلجوقی، وزیر اعظم را خواست و گفت «این چه وضعی است؟ چرا تورم، گرانی، تولید نیست» وزیر گفت «قبله عالم، من شاهزاده‌ها و آقازاده‌ها را بر سر کار گذاشتم». شاه گفت «نخبگان را چکار کردی؟» وزیر گفت «آن‌ها را سر کارشان فرستادم، چون صلاحیت نداشتند». گفت «این‌ها که بلدند زندگی‌شان را بچرخانند، ملت نیاز به نخبگان دارند، اتابکان را بر سر کار بگمارید». امروز هم داستان همین است، ما اتابکان را غربال می‌کنیم. 

مجری: دولت آقای روحانی مملو از همان اتابکان مد نظر شما بود. اما شما اصلاح‌طلبان حتی حاضر نیستند از این دولت اتابکان دفاع کنید. آقای حجاریان بعد از آن ماجرا‌های دی ۱۳۹۶ می‌گوید «من از دولت حمایت نمی‌کنم»، یعنی اگر آقای حجاریان تا قبلش می‌گفت «حمایت علنی، انتقاد مخفی»، بعدش گفت «بروید و علیه دولت حرف بزنید».
صدر: اگر ما روی مشکلات کشور متمرکز شویم، مردم رابطه‌شان با ما بهتر می‌شود. آقای گرامی‌مقدم و دوستان‌شان ردصلاحیت شدند، البته ردصلاحیت فقط مربوط به اصلاح‌طلبان نیست، همه را عدم التزام به اسلام، نظام و قانونی اساسی زده‌اند. آن‌ها برداشت‌شان این است که احزاب یک ظرفیتی در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی دارند. وقتی دبیرکل حزب یا جبهه‌ای را رد صلاحیت می‌کنند، دیگر طرف دل و دماغ ندارد که بیاید در میدان و شور و هیجان ایجاد و مردم را دعوت به حضور در پای صندوق رأی کند. اگر کسی دبیر کل یک حزب سیاسی شد، قطعا استعلام‌های او از دستگاه‌های امنیتی آمده که دبیر کل حزب سیاسی شده است. من دوره‌ای رئیس خانه احزاب بودم. در شورای مرکزی وقت گفتم «چه کسانی رد صلاحیت شدند؟» نزدیک به ۹۰ درصد گفتند «ما رد صلاحیت شدیم». حال آن‌که همه این‌ها چهار تاییدیه دستگاه‌های امنیتی، وزارت اطلاعات و سپاه را داشتند. این نکته در سیستم چالش ایجاد می‌کند. نمی‌خواهم بگویم اگر همه احزاب پای کار بیایند، یکدفعه مشارکت چند برابر می‌شود، اما در افزایش مشارکت اثرگذارند. یکسری مشکلات در کشور داریم که از زمان دولت آقای هاشمی تا امروز بوده‌اند، اگر چشم‌بسته بخواهیم توجیه کنیم و بگوییم همه مشکلات گردن این دولت یا آن دولت است، مردم می‌گویند «این آدم غیرمنصفی است». این را مردم می‌فهمند، یعنی دست تشکیلات و گروه‌های سیاسی برای مردم رو است؛ می‌گویند «اینها گروه‌گرایی می‌کنند». الان مردم احساس می‌کنند اصل گروه‌گرایی شده، نه حل مشکلات آنها. اگر این فرآیند تغییر کند، احزاب بین مردم محبوب‌تر می‌شوند؛ بنابراین مردم الان کاری با احزاب ندارند، چون فکر می‌کنند این‌ها دنبال کارهای‌شان هستند. ما باید کاری کنیم تا مشکلات کشور و مسائل مردم حل شود تا این‌ها حل نشود، اعتماد جلب نمی‌شود و اگر اعتماد جلب نشود، امید به آینده ایجاد نمی‌شود. الان مقام معظم رهبری فرمودند همه گروه‌های سیاسی بیایند در میدان مشارکت کنند، اما هنوز یک گیری این وسط وجود دارد؛ بنابراین فکر می‌کنم اگر سیاسیون، گروه‌ها و احزاب سیاسی در اولویت‌های کاری‌شان مشکلات مردم را بگذارند، هم محبوبیت بالا می‌رود، هم مخاطب پیدا می‌کنند. اگر فردا بگویند ما به حسن رأی می‌دهیم، مردم می‌گویند آدم‌های فهمیده‌ای هستند. اکنون مردم احساس بدی دارند و فکر می‌کنند بیشتر گروه‌گرایی است. 
مجری: ببینید! طبق نظرسنجی‌هایی که اخیرا منتشر شده، فقط یک درصد کسانی که گفتند «در انتخابات شاید شرکت نکنیم یا قطعا شرکت نمی‌کنیم»، مسأله‌شان رد‌صلاحیت بوده است. اما آقای گرامی‌مقدم شما ۹۹ درصد بقیه را هم به همین رد‌صلاحیت مربوط می‌کنید.
گرامی‌مقدم: وقتی می‌خواهیم مسأله‌ای را حل کنیم، اول باید مسأله را کاملا تعریف کنیم؛ نه یک قسمتش را پاک کنیم. خیلی از همفکران ما اساسا به این نقطه رسیده‌اند که، چون دیگر هیچ کاری نمی‌شود کرد، نباید مشارکت کرد. اتفاقا من در جواب آن‌ها بار‌ها گفته‌ام، مجلس دهم از مجالس خوب ما بود، اما ایراد هم داشت، ما اصلاح‌طلبان در قدرت باید مسئولیت کار‌های بدمان را بپذیریم، ولی کار‌های خوبی هم که انجام شده، حاکمیت آن‌ها را ببیند. اگر می‌خواهیم مشارکت افزایش پیدا کند، همین‌طوری با تبلیغات نمی‌شود بلکه الزاماتی دارد. یکی از الزامات آن است که دو طرف مقابل هم قرار گیرند تا برنامه‌های‌شان را ارائه دهند، چون مردم باید شفاف فرق این دو برنامه را متوجه شوند. اگر این اتفاق بیفتد، بخش اعظمی از مشکل مشارکت تا حدودی حل می‌شود، اما اگر فضای انتخابات یک‌دست شد، یعنی فقط نامزد‌ها از یک جریان سیاسی باشند، در این صورت برنامه‌ها برای مردم روشن نمی‌شود و رغبتی برای شرکت در انتخابات نخواهند داشت. چرا در انتخابات ادوار گذشته، هر وقت رقابت فشرده بود، مردم مشارکت بیشتری می‌کردند؟ چون برای مردم فرق بین زید و امر کاملا روشن است. تجربه انتخابات مجلس سال ۹۸ چه بود؟ 

مجری: اجازه بدهید حرف شما را نپذیریم! آقای مجید انصاری که در سال ۹۸ سرلیست اصلاح‌طلبان بودند، فکر می‌کنم جزو یکی از معروف‌ترین چهره‌های اصلاح‌طلب بودند. چقدر رأی آوردند؟
گرامی‌مقدم: رأی پایینی آوردند. 

مجری: مجلس هشتم هم اصلاح‌طلبان لیست دادند، لیست‌شان هم انصافا لیست بدی نبود، آقای خاتمی هم حمایت کرد و همه هم بودند...
گرامی‌مقدم: آن زمان امکان لیست دادن بود، الان ما دیگر امکان لیست دادن نداریم.

مجری: مسأله اصلاح‌طلبان، بدنه است. یعنی مسأله اصلاحات این نیست که حتما استقبال می‌کنند.
گرامی‌مقدم: من نظر خودم را می‌گویم. قطعا این‌طور نیست که، چون مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند، ما هم شرکت نمی‌کنیم. این غیردموکراتیک‌ترین حرف است. معتقدم نهاد انتخابات باید حفظ شود، اما این را هم بپذیریم که چه کسی باعث و بانی‌اش شد که بدنه به این وضع در‌بیاید؟ چرا بعد از این‌که آقای هاشمی رئیس‌جمهور بود و آقای ناطق‌نوری هم رئیس مجلس بود، مردم به آقای خاتمی رأی دادند و به آقای ناطق رأی ندادند؟ چون آقای ناطق را در شمایل دولت وقت می‌دیدند که اوضاع تورمی زمان دولت آقای هاشمی قابل دفاع نبود بنابراین به این جناح رأی دادند. همین‌طور چرخیده است. من می‌گویم اساسا بعد از حوادث ۱۴۰۰ مسأله ما نسبت به انتخابات باید تغییر کند. من اگر به جای این مجلس بودم، به جای این‌که بیایم و برای این انتخابات پیش‌ثبت‌نام بگذارم، قانون انتخابات را براساس قانون احزاب اصلاح می‌کردم. انتخابات باید حزبی باشد تا مردم به احزاب رأی دهند. اگر مردم آمدند و به احزاب رأی دادند، درصد رأی حزب من یا حزب آقای صدر در کل کشور روشن می‌شود؛ آن وقت آقای الیاس حضرتی به‌عنوان دبیرکل حزب اعتماد ملی لیست ۳۰ نفره‌اش را معلوم می‌کند. حالا شورای نگهبان، بیاید و بگوید «این پنج نفری که معرفی کردید، این مشکلات را دارند و آن‌ها را در فهرست نگذارید». در واقع مسئولیت رد صلاحیت را به احزاب بسپارد، بنابراین معتقدم این قانون انتخابات باید تغییر کند. تا اصلاح‌طلبان آمده‌اند تحلیل کنند چگونه وارد این انتخابات شود، پیش‌ثبت‌نام را گذاشته‌اند و همه به صخره سخت خوردیم که چه کار باید بکنیم. اکنون باید چه کار کرد؟ الان هم راه دارد. راهش این است که به ۹۰۰۰ نفری که ردصلاحیت شدند با وسعت نظر و براساس رهنمود‌های رهبری مجوز حضور دهند تا صحنه رقابت شکل گیرد.
صدر: آقای گرامی‌مقدم به انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ اشاره کردند. من آن موقع رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بودم. اتفاقا صندلی‌مان هم در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی کنار آقای خاتمی بود. آن دوره ما از آقای ناطقی حمایت کردیم. مردم آمدند و به آقای خاتمی رأی دادند. آن زمان آقای هاشمی به‌عنوان رئیس‌جمهور، رئیس شورای‌عالی انقلاب فرهنگی بود. آقای هاشمی به آقای خاتمی گفت: «می‌خواهید بنشینید اینجا و جلسه را اداره کنید؟» آقای خاتمی گفت: «خیر، من تا شب انتخابات فکر نمی‌کردم رأی بیاورم و شب انتخابات احساس کردم با آقای ناطق‌نوری دور دوم می‌روم، اصلا فکر نمی‌کردم یکضرب رأی بیاورم برای همین من برنامه ندارم». آقای ناطق در آن دوره برنامه مفصلی نوشته بود و از‌جمله کسانی که در شورای سه نفره تنظیم برنامه حضور داشت، آقای دکتر عارف بود که بعد در کابینه آقای خاتمی آمد و معاون اول شد. آقای خاتمی بعدا شهادت داد و گفت: «من به آقای ناطق گفتم فکر نمی‌کردم رئیس‌جمهور شوم، بنابراین من برنامه مدونی ندارم؛ شما برنامه‌ات را بدهید». در نهایت هم گفت: «من ۸۰ درصد برنامه آقای ناطق را استفاده کردم». امروز آقای خاتمی و آقای ناطق با هم خیلی رفیق هستند، در جوامع با هم شرکت می‌کنند و ما هم خوشحالیم. 
فرمایش ایشان درست است که مردم دنبال برنامه هستند، اما مردم در انتخابات گاهی مواقع اصلا برنامه‌ای از آن طرف نشنیدند؛ یک چالش اجتماعی اتفاق افتاد، برای این‌که یک گفتمانی یکدفعه در جامعه می‌گیرد و مدافع آن گفتمان رأی می‌آورد. آقای خاتمی گفتمان آزادی را مطرح کرد و آقای احمدی‌نژاد گفتمان عدالت را که مورد توجه جامعه واقع شد و رأی آوردند. آقای ناطق به یکی از بزرگان نقل می‌کرد که می‌گفت: «هر جا می‌رفتیم، مردم میلیونی پای صحبت‌های ما می‌آمدند». بعد ایشان فرموده بودند: «افراد چهره جدیدی را از آقای خاتمی در مقابل شما دیدند»؛ بنابراین نکته این‌که مردم گاهی اوقات دنبال تغییر وضعیت می‌روند، یک گفتمانی یکدفعه در آحاد مردم شکل می‌گیرد. دیدند یک فردی آمده و مدلش یک مقدار با رئیس‌جمهور قبلی فرق می‌کند، اما برنامه ندیدند. اکنون برای هر نامزدی که پیش ما می‌آید، می‌گوییم «دو، سه صفحه بنویس که اگر بروی مجلس، می‌خواهی چه کار کنی». اما همه مردم گاهی اوقات این‌طوری نیستند که بگویند: «این طرف برنامه داشت یا نداشت». اگر مشارکت در انتخابات بالا باشد، باعث استحکام نظام و اقتدار نظام می‌شود که این مسأله برای رفع مشکلات کشور هم در صحنه‌های جهانی و هم در داخل کشور راهگشا خواهد بود. اگر مردم پای انتخابات مجلس نیایند، آن مجلس جان ندارد. هر مقدار ما بتوانیم مشارکت را تقویت کنیم، به نفع کشور است، حالا یکی از مولفه‌ها این است که احزاب و گروه‌های سیاسی دلگرم شوند و پای کار بیایند و میدان‌داری کنند، این خیلی موثر و خوب است. کسی نمی‌تواند از صندوق رأی فاصله بگیرد. نمی‌شود صندوق رأی و انتخابات را تحریم کرد، چون انتخابات برای مردم است. رهبری می‌گوید هر کاری می‌خواهید بکنید راهش از انتخابات می‌گذرد پس به نظرم هر وقت احزاب و گروه‌های سیاسی را دلگرم کنیم، موثر است. یکی دیگر از عوامل و مولفه‌های تقویت مشارکت، می‌تواند عملکرد دولت باشد. درست است که دولت نمی‌تواند شق‌القمر کند، اما می‌تواند گشایش‌هایی ایجاد کند. نمی‌خواهم موضوع را باز کنم. بعضی از اصناف در دیدار با من به رویکرد وزارت اقتصاد انتقاد داشتند و می‌گفتند «ما اصلا فاصله می‌گیریم.» معتقدم باید یک مقدار تدبیر کرد تا مردم احساس کنند دارد گره‌گشایی می‌شود، نه این‌که مدام گره روی گره اضافه شود.

مجری: مواضعی که آقای روحانی در چند وقت اخیر مطرح می‌کند، به نظر می‌رسد تمایل دارند لیدر یا هدایت‌کننده اصلاح‌طلبان باشند. این فضا در جریان اصلاحات وجود دارد که آقای روحانی بتواند در چنین جایگاهی قرار بگیرد؟
گرامی‌مقدم: اصلاحات خودش گذشته دارد، اساسنامه دارد، شیوه‌نامه دارد و آقای روحانی هم دارای شناسنامه است؛ ایشان ریشه‌اش اصولگرایی است، بعد گرایش میانه پیدا کرد و امروز هم در همین نقطه است.

مجری: یعنی نمی‌تواند جایگاهش را تغییر دهد و به نوعی لیدر اصلاح‌طلبان باشد؟
گرامی‌مقدم: نه، لیدر اصلاح‌طلبان روشن است که چه کسانی هستند.

مجری: راجع به آقای لاریجانی خیلی حرف و حدیث شنیده می‌شد که آقای لاریجانی بالاخره یک ائتلافی را با طیف آقای روحانی و طیف اصلاح‌طلبان سامان خواهد داد، اما این تلاش او خیلی از سمت اصلاح‌طلبان مورد استقبال قرار نگرفت، حتی در بعضی از رسانه‌های اصلاح‌طلب نقد‌های تندی به آقای لاریجانی شد. نسبت آقای لاریجانی را با اصلا‌ح‌طلبان چه طور می‌بینید؟
گرامی‌مقدم: رد صلاحیت‌هایی صورت گرفت، کسانی رد شدند که همگی دبیرکل یا عضو حزب هستند و اساسنامه و مرامنامه حزب مربوط بند‌های ۲، ۴ تا ۷ ماده ۳۱ قانون انتخابات را امضا کردند و تعهد انگشتی داده‌اند، یعنی رویکردشان روشن است؛ بنابراین این خیلی جای سؤال دارد که چرا آن‌ها نباید تأیید صلاحیت شوند. 
درباره آقای لاریجانی هم بگویم که به هر حال آقای لاریجانی از چهره‌های میانی اصولگرایان است. اکنون اصلاح‌طلبان امکان این را ندارند که با آقای حسن روحانی یا آقای لاریجانی بخواهند ائتلافی را شکل دهند. حالا امکان دارد تا ۱۵ روز آینده نتیجه بررسی اعتراض‌ها اعلام شود، آن زمان باید نشست و فکر کرد، چه کار کنیم.

مجری: فعلا به آقای لاریجانی روی خوشی نشان داده نشد.
گرامی مقدم: به دلیل این‌که امکانش وجود ندارد. ما الان نمی‌دانیم ۱۵ بهمن آیا از اصلاح‌طلبان در تهران یا سایر کلانشهر‌ها کسانی تایید صلاحیت می‌شوند به طوری که امکان لیست دادن داشته باشیم یا بتوانیم ائتلاف کنیم یا خیر. ما اکنون آن وضعیت را متاسفانه نداریم که تصمیم قطعی بخواهیم بگیریم.
صدر: شما راجع به جایگاه آقای روحانی سؤال کردید. شاید جمعی از اصلاح‌طلبان معتقدند آقای روحانی می‌تواند جای آقای‌هاشمی را بگیرد، آقای روحانی نیز شاید از این اتفاق بدش نیاید، چون آقای روحانی اصلا رأی‌آوردنش را مدیون آقای‌هاشمی و آن موجی بود که بعد از ردصلاحیت آقای هاشمی درست شد، وگرنه رأی آقای روحانی واقعا آن زمان پایین بود. آقای هاشمی هم مصاحبه کرد و گفت «من این‌قدر درصد کمک آقای روحانی کردم»، یعنی آن داستان یکدفعه باعث شد آقای روحانی در جامعه بالا بیاید. آقای گرامی‌مقدم گفت «آقای روحانی متعلق به اصلاح‌طلبان نیست»، درست است، اما یک بخشی از اصلاح‌طلبان می‌خواهند ببینند می‌توانند آقای روحانی را جایگزین آقای‌هاشمی کنند یا نه. شاید هم آقای روحانی خودش دلش می‌خواهد بتواند این نقش را در بین اصلاح‌طلبان بازی کند.
البته اصلاح‌طلبان چند گروه هستند. لایه تندرو انتخابات را تحریم کرده‌اند، ولی یک بخشی از اصلاح‌طلبان ثبت‌نام کرده‌اند، هم‌اکنون نیز در میدان هستند و فعالیت می‌کنند؛ چون می‌خواهند لیست دهند. قطعا این‌ها با هم تفاوت دارند. آن کسانی که از انتخابات عدول کردند، آقای روحانی را برنمی‌تابند، اما آن‌ها که معتدل‌ترند، وقتی می‌بینند گزینه دیگری ممکن است نباشد، اقتضایی عمل می‌کنند. بچه‌های دفتر تحکیم وحدت در سال ۷۶ جلسه‌ای گذاشته بودند، من و آقای باهنر به آن نشست دعوت بودیم. آن آقایی هم که الان ایران نیست، سردسته دانشجویان بود، اما دیر آمد. گفتیم «داستان چه بود؟» گفت «ما رفته بودیم آقای خاتمی را راضی به کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری کنیم، اما او به ما حرف بدی زد». بعد گفتیم «حالا چه کار می‌کنید؟» گفت «امشب می‌خواهیم خانه مهندس موسوی برویم» که بعد آن هم نشد و دوباره به سمت آقای خاتمی برگشتند. یعنی گاهی جریان سیاسی اقتضایی عمل می‌کند، جریان اصولگرا نیز همین‌طور است.

مجری: در شورای وحدت چه خبر است؟ جدا از آن برنامه‌ای که شورای وحدت دارد، نسبتش با شورای ائتلاف چه می‌شود، آن‌ها با هم ائتلاف می‌کنند یا خیر؟
صدر: شورای وحدت در کل کشور پنج، شش سال است کار می‌کند. به صورت مستقل با آن شاخصه‌های مدنظر لیست‌های‌مان را در دست تنظیم دارد. شورای ائتلاف هم اقتضائات خودش را دارد، چون مثلا می‌گوید ما در تهران ۲۶ تا داریم.

مجری: یعنی از همین‌جا اعلام می‌کنید که خبری از لیست مشترک نیست؟
خیر، فعلا لیست‌ها جدا دارد بسته می‌شود، ولی بالاخره آن هم اقتضایی است. اگر یک موقع ضرورت ایجاب کند و احساس کنند رقابت سنگین است، شاید رویکرد‌ها تغییر کند. اصلاح‌طلبان اکنون می‌گویند ما نمی‌آییم، اما معتقدیم آن‌ها هم می‌آیند و لیست می‌دهند. اگر اصلاح‌طلبان یک لیست جدی پر و پیمان بدهند، حتما گروه‌های اصولگرا به این فکر می‌افتند که ما هم یک لیست بدهیم.

مجری: در حال حاضر لیست‌ها چقدر اشتراک دارد؟
صدر: لیست‌های ما در تهران سوا دارد بسته می‌شود. در کل کشور یک مقدار اشتراک وجود دارد. 

مجری: از دوستان تحریریه جام‌جم نیز می‌خواهند سئوالی را از مهمانان برنامه بپرسند.
سهراب علی‌اکبری دبیر سرویس اقتصادی روزنامه جام‌جم: آقای گرامی‌مقدم با توجه به ردصلاحیت‌ها، لطفا صریح بفرمایید شما موافق شرکت در انتخابات هستید یا خیر؟
گرامی‌مقدم: من به صورت اصولی و بنیادین با حضور در انتخابات موافقم، یعنی من در دوره گذشته هم در جریان اصلاحات از موافقین بودم. در این دوره یک جریان سیاسی تراکم نامزد دارد. یک جریان سیاسی هم که ما هستیم، اصلا تهی شدیم و نامزد نداریم. با ذره‌بین و تلسکوپ می‌گردیم تا نامزدی پیدا کنیم که مقداری گرایش سیاسی او به ما نزدیک باشد. این ناعادلانه بودن انتخابات را نشان می‌دهد که باید اصلاح شود؛ چون نهاد انتخابات را باید حفظ کرد. با همه نامهربانی‌ها هیات‌های اجرایی تقریبا ۱۷۹ نامزد اصلاح‌طلب را تأیید کردند. یعنی ما می‌توانستیم در ۱۷۹ حوزه رقابت کنیم؛ اما بعد از اعلام نتیجه بررسی صلاحیت‌ها در هیأت‌های نظارت، آن ۱۷۹ نامزد به ۳۰ نامزد کاهش یافت که ۲۰ نفر رسمی و کادر احزاب و ۱۰ نفر هم اصلاح‌طلب هستند، ولی عضو حزبی نیستند؛ بنابراین ما الان با این مسأله بغرنج مواجه هستیم و امیدواریم هیات‌های نظارت فکری کنند که حداقل ما برای دوسوم کرسی‌ها بتوانیم نامزد داشته باشیم تا رقابت کنیم. واقعا ما هیچ پشت‌پرده‌ای نداریم. آن کسانی هم که می‌گویند «در انتخاب شرکت نمی‌کنیم»، انصافا از یک زاویه‌ای حرف درست می‌زنند؛ می‌گویند: «وقتی ما مثلا در کرج نمی‌توانیم آدم معرفی کنیم، برویم به رقیب‌مان رأی دهیم؟ پس نمی‌توانیم لیست دهیم»، خود من معتقدم هر جایی که باشد، جایی که توانستیم، باید حمایت کنیم، لیست دهیم و جایی هم که نتوانستیم، نمی‌توانیم نامزدی را معرفی کنیم، معرفی هم کنیم طرفداران‌مان از ما نمی‌پذیرند. امیدوار هستیم که امکان رقابت برای ما به وجود بیاید.

میثم اسماعیلی، از دیگر دبیران روزنامه جام‌جم: آقای صدر، لطفا دلایل رد صلاحیت خودتان را می‌فرمایید؟
صدر: من مجلس هشتم نایب‌رئیس بودم و ما را برای انتخابات مجلس نهم رد صلاحیت کردند. از آن زمان تا الان اگر شما فکر کنید که یک دلیل روشنی را آمدند و گفتند مثلا به این دلیل و به این مشکل شما رد صلاحیت شدید، چنین چیزی به من ارائه نشده و ما هم چیزی نمی‌گوییم و مدعی نیستیم. بالاخره مسئولان نظام باید تدبیر کنند و از افراد استفاده نمایند. در ۱۲ سال گذشته هیچ مسئولیتی در هیچ قوه‌ای نداشتم. اگر کسی تخلفی داشته باشد، باید شاکی‌ای، پرونده‌ای، یک دردسری، یک حکمی پیدا کند. من می‌دانم علتش چیست، ولی این علت قانونی نیست. به هرکسی عدم التزام به اسلام می‌زنند که کلی است. من بعد از انقلاب و قبل از انقلاب در جامعه پزشکی بالاترین رأی صنفی را دارم. ۱۶ سال است در نظام‌پزشکی کاندیدا نیستم، سه دوره بودم، ولی هنوز بالاترین رأی جامعه پزشکی برای من است، یعنی افراد مشهوری که فکر می‌کنید این‌ها رأی دارند، هیچ موقع با من رقابت نکردند، بعدش هم رأی من را نمی‌توانند بیاورند و این در صنف است. مجلس هشتم در تهران رأی آوردم. من سخنران مذهبی هستم. آن هم در جلساتی که بزرگان و علما می‌آیند. 

اسماعیلی: شما گفتید من از آن دلایل اطلاع دارم.
صدر: من علتش را می‌دانم که چرا این اتفاق می‌افتد، برای این‌که افرادی در مملکت ما هستند که از یک عده خوش‌شان نمی‌آید. آن‌ها یک داستانی را می‌سازند، چون فکر می‌کنند ما نباشیم بهتر است. وگرنه نه شش فقیه شورای نگهبان با ما مشکلی دارند و نه شش نفر حقوقدان. ما هم مشکلی نداریم، علتش را به من هم در این ۱۲ سال نگفته‌اند. من می‌دانم چه جریاناتی این کار‌ها را انجام می‌دهند، ولی این موضوع باعث می‌شود یک عده‌ای فاصله بگیرند. ما الان پای کار هستیم و کار انتخابات داریم انجام می‌دهیم، مردم را هم پای کار می‌آوریم و به انتخابات دعوت می‌کنیم، اما برخی ما را به یک دلایل ظالمانه و غلط می‌زنند.

اسماعیلی: اگر معتقدید آن دلایل ظالمانه است، چرا در رسانه اعلام نمی‌کنید؟
صدر: آن چیز‌هایی که می‌دانند را باید دنبال کنند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها