«جام‌جم» از یک زاویه متفاوت غربزدگی گزارش می‌دهد

پشت به دشمن رو به وطن

تاثیرگذاربودن یا نبودن را منافع آمریکاست که مشخص می‌کند. یک فرد هرچقدر هم که بر جغرافیای خودش اثر بگذارد و برای بشریت مفید واقع شود اگر در راستای منافع این کشور حرکت نکرده باشد به‌راحتی رویش خط بطلان کشیده می‌شود. آمریکا هرجا که پای منافعش در میان باشد شب را روز و روز را شب جلوه می‌دهد و ابایی از این تغییر رنگ ندارد.
کد خبر: ۱۴۲۵۲۸۹

این رژیم مهارت خاصی نیز در نادیده‌گرفتن چهره‌های خدوم ملت‌ها و برعکس، بزرگنمایی و غلو درباره چهره‌های خائن به ملت‌ها دارد؛ نه به این دلیل که خادم و خائن را نمی‌شناسد بلکه به این علت که اساس هیچ فردی خائن یا خادم نیست مگر این که در ترازوی قضاوت آمریکایی سنجیده شود. امروز با فاصله‌ای چندروزه از معرفی برنده جایزه صلح نوبل و برگزیده‌شدن یک ایرانی که علیه منافع کشورش و در راستای منافع آمریکا و جهان غرب عمل می‌کرد، به‌وضوح می‌توان تاثیر این منافع بر تصمیم‌گیری‌ها را مشاهده کرد. این منافع از همان جنسی است که رئیس‌جمهور افغانستان در سال‌هایی نه‌چندان دور نقش آن در مقابله با تروریسم را توضیح داده بود: «یک اقدام زمانی تروریستی می‌شود که منافع آمریکا در خطر باشد.»

دو سال پیش زمانی که آمریکایی‌ها مجبور به ترک خاک افغانستان شدند برخی کارشناسان نوشتند که از این به بعد آنچه برای آمریکا اهمیت دارد امنیت خاورمیانه به شکل سخت است؛ به این معنی که حتی اگر دولت‌های اقتدارگرا در خاورمیانه حاکم باشند و به حقوق بشر احترام نگذارند اما به حفظ امنیت منطقه کمک کنند، برای آمریکا کافی است. این نشان می‌دهد که حتی حقوق‌بشر ــ که مهم‌ترین نقابی است که آمریکا به چهره می‌زند ــ هرجا که منافعش حکم کند بی‌اهمیت می‌شود؛ درحالی‌که همین حقوق بشر آنجا که پای منافع این کشور در میان است به تیغی تیز زیر گلوی دولت‌ها و ملت‌ها تبدیل می‌شود. 

یک بام و دو هوای آمریکایی

در موضوعات غیرنظامی و غیرامنیتی نیز آمریکا به همین شکل رفتار می‌کند. جایزه صلح نوبل که ظاهرا کمیته نوبل و در کشور نروژ درباره‌اش تصمیم‌گیری می‌شود (اما دست‌های پنهان آمریکا در همه جای آن ملموس است) امسال به زنی ایرانی رسید که از محکومان اغتشاشات سال ۸۸ بود؛ کسی که بعد از کاهش مدت حبس‌اش با رأفت اسلامی، دوباره به جرم اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور روانه زندان شد. او اما طعمه‌ای خوب برای آمریکایی بود که از یک مجرم به‌راحتی یک فعال حقوق‌بشر جویای صلح می‌سازد؛ رژیمی که توانست با دادن وعده دریافت جایزه نوبل، او را به تشدید رفتارهای افراطی وادارد. اما آیا آمریکا اجازه می‌دهد جایزه‌ای جهانی با قد و قواره نوبل به یکی از مخالفان حکومت آمریکا داده شود؟ هرگز. پس چرا مخالفان سایر حکومت‌ها را تحریک می‌کند و وامی‌دارد تا شعله انتقادها و مخالفت‌ها و دروغ‌پردازی‌های‌شان را بالا بکشند و تا پای سکوی دریافت جایزه هم همراهی‌شان می‌کند؟ زیرا این منافع آمریکاست که همه چیز را مرزبندی می‌کند.  در سال ۱۳۹۹ نیز ستاره فرمانفرمائیان، مهره کلیدی کاهش جمعیت در ایران به‌عنوان یکی از زنان تاثیرگذار تاریخ آمریکا معرفی شد؛ شخصی که علت تاثیرگذار بودنش در تاریخ آمریکا، تلاش‌هایی بوده که علیه رشد جمعیت در ایران، خاورمیانه و برخی کشورهای عربی انجام داده است.  فرمانفرمائیان که سال‌ها کارشناس رسمی سازمان ملل بود در سال ۱۳۳۷ با مأموریت از شورای تحدید موالید آمریکا و سازمان ملل وارد ایران شد و با تأسیس آموزشگاه عالی خدمات اجتماعی، زمینه تربیت نیروی انسانی برای اجرای برنامه‌های آموزش تنظیم خانواده را در کشورمان فراهم کرد. او کنترل جمعیت ایران (که آن زمان ۱۴میلیون نفر بود) را از طریق سازمان‌های غیردولتی و مطب‌های خصوصی آغاز کرد و به این ترتیب از سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۵۵ اقداماتی گسترده برای کنترل جمعیت کشور در دستورکار قرار گرفت. 
این همان آمریکایی است که می‌کوشد جمعیت کشورش را افزایش دهد و با استفاده از قدرت سینما و تلویزیون، داشتن خانواده‌های پرجمعیت را مساوی با خوشبختی معرفی کند. یا همان آمریکایی است که به هیچ شخص یا نهاد ثالثی اجازه نمی‌دهد تا درباره حوزه‌ای کلان و اساسی همچون نهاد خانواده و جمعیت در کشورش تصمیم‌گیری کند اما وقتی قرار است نسخه کنترل و تحدید جمعیت برای دیگران پیچیده شود هم بسترها را فراهم می‌سازد، هم کمک مالی ارسال می‌کند و هم دست از ترغیب و تشویق و تحسین برنمی‌دارد. در این میان باید از رسانه‌های این کشور که بازوی مهم به‌ثمر‌نشاندن سیاست دولتمردان خویش هستند پرسید که بالاخره افزایش جمعیت خوب است یا بد؟

نقاب یانکی‌ها 

منفعت‌طلبی‌های آمریکا تاکنون ملت‌های زیادی را به مخمصه انداخته است؛ منفعت‌طلبی‌ای که معمولا زیر رنگ و لعابی خوش همچون حقوق‌بشر پنهان می‌شود. اما حقوق‌بشر فقط نقابی برای یانکی‌هاست؛ همان است که رهبر معظم انقلاب بارها به آن اشاره کرده‌اند: «آمریکایی‌ها می‌گویند ما طرفدار حقوق‌بشریم اما ما می‌گوییم شما اصلا حقوق‌بشر را قبول ندارید. شما معتقد به حقوق کمپانی‌ها و سرمایه‌داران بزرگ آمریکایی هستید. شما معتقد به منافع نامشروع رژیم آمریکا در سراسر دنیا هستید.» راستی چرا آمریکا در اقصی‌نقاط جهان منافع دارد؟ مگر این کشور نیز نباید مانند دیگران در محدوده جغرافیایی خویش باقی بماند و فقط برای خودش تصمیم بگیرد؟ قاعدتا باید این‌گونه باشد ولی از رژیمی که از مداخله در امور سایر کشورها نان می‌خورد، همین انتظار می‌رود. مشکل این است که آمریکا به اهدافش نیز می‌رسد زیرا از یک‌سو با مغلطه‌های رسانه‌ای کارهای غلط را موجه جلوه می‌دهد و از سوی دیگر افراد غرب‌زده درون ملت‌ها را به خود جلب می‌کند تا فقط صدای خودش نباشد که به گوش می‌رسد بلکه منافعش را بومیان کشورها که دل از کشور و ملت خویش بریده‌اند فریاد بزند. تبدیل‌شدن مهره کلیدی کاهش جمعیت در ایران به زن تاثیرگذار تاریخ آمریکا و نوبلیست‌شدن یک مجرم نیز قصه‌اش همین است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها