گفت‌وگو با «حاج قاسم صادقی» كه ۹سال است همه زندگی‌اش را پای شهدای فداییان اسلام گذاشته

عروسی در بیابان‌های آبادان!

چند سالی است كه حاج‌قاسم صادقی از باقی‌ماندگان گروه فدائیان اسلام (گروه شهید سید‌مجتبی هاشمی) در دشت ذوالفقاری آبادان، یادمانی را برای شهدای همرزمش تدارك دیده و سال به سال فعالیت‌های این یادمان را گسترش می‌دهد.
چند سالی است كه حاج‌قاسم صادقی از باقی‌ماندگان گروه فدائیان اسلام (گروه شهید سید‌مجتبی هاشمی) در دشت ذوالفقاری آبادان، یادمانی را برای شهدای همرزمش تدارك دیده و سال به سال فعالیت‌های این یادمان را گسترش می‌دهد.
کد خبر: ۱۴۰۴۶۸۳
نویسنده میثم رشیدی مهرآبادی - دبیر گروه پایداری

امسال نیز در ایام نوروز و اعزام كاروان‌های راهیان نور به خوزستان، این یادمان شب‌ها و روزهای به یادماندنی و ویژه‌ای را برای بازدیدكنندگانش رقم زد. از خاطرات حاج‌قاسم صادقی از كودكی تا روزهایی كه به گروه فدائیان اسلام پیوست و برای دفاع به دشت ذوالفقاری آبادان رفت كتابی به نام «لباس‌شخصی‌ها» و با قلم جواد كلاته‌عربی چاپ شده كه در نمایشگاه كتاب تهران، منتشر و عرضه خواهد شد. پای صحبت حاج قاسم نشستیم تا از حال و هوای دشت ذوالفقاری آبادان و یادمانی بگوید كه امسال بیش از ۱۰۰هزار نفر از آن بازدید كرده‌اند.

میزبانی از آبان ۱۴۰۱
با توجه به این كه دو سال درگیر كرونا بودیم اما همچنان میزبان كاروان‌ راهیان نور بودیم. چون من با خانواده‌ام در اینجا زندگی‌ می‌كنم و همه این موضوع را می‌دانند، افراد زیادی در این سال‌ها با رعایت پروتكل‌های بهداشتی، برای بازدید از یادمان شهدای ذوالفقاری به آبادان آمدند. امسال كه رسما راهیان نور راه‌اندازی شد، ما از آبان ۱۴۰۱ میزبان كاروان‌های دانش‌آموزی بودیم. بعد هم مردم عادی و اداره‌جات و كارخانجات می‌آمدند و به اوج خودش رسید كه در خدمت ۴۰۰۰نفر از دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع) در قالب گروه‌های ۲۰۰نفری بودیم. امسال دو گروه هم به زائران همیشگی ما اضافه شدند؛ گروه‌های شهید صیاد شیرازی و شهید حسن باقری. گروه شهید صیاد شیرازی تعدادی از طلاب علوم دینی را با خانواده‌های‌شان به اینجا آوردند و پذیرایی كردند. گروه شهید باقری هم در قالب سایت از ماشین‌های شخصی ثبت‌نام‌ می‌كردند كه به اهواز و بعد به سمت آبادان و یادمان ما بیایند. روزانه بین ۱۰۰ تا ۱۱۰ ماشین سواری شخصی به اینجا می‌آمدند و پذیرای‌شان بودیم.

نوجوان‌های بیش‌فعال و بدقلق
اوج حضور كاروان‌ها در این دوره به اسفندماه گذشته برمی‌گشت اما در ماه مبارك رمضان هم پذیرای كاروان‌هایی بودیم. یك گروه از كانون‌های اصلاح و تربیت با تعدادی نوجوان‌ بیش‌فعال و بدقلق با مسئول‌شان كه یك روحانی بود از شهرستان‌ها آمدند. بچه‌های عجیبی بودند. مثلا روی لوله تانك راه می‌رفتند و به قول ما از دیوار صاف هم بالا می‌رفتند. بچه‌هایی بودند كه دوست داشتند از خانه و خانواده بیرون بزنند تا انرژی‌شان تخلیه شود. اینجا هم تفریح كردند و هم برایشان بار معنوی داشت. من هم سعی كردم بیشتر از خاطرات شهدای بیش‌فعال برایشان بگویم. مثلا شهدایی داشتیم كه بقیه را اذیت می‌كردند. نیمه شب بیدار می‌شدند و داخل پوتین بقیه گل می‌ریختند. یا با نخ و سوزن، لباس رزمنده‌ها را به پتو و لحافشان می‌دوختند!... این بچه‌ها وقتی می‌خواستند بروند معلوم بود كه تغییر كرده‌اند. من سال‌ها پیش هم بچه‌های كانون اصلاح و تربیت را به یادمان شلمچه بردم كه هنوز هیچ سازه‌ای نبود و ما معبری باز كرده بودیم تا به محل یادمان برسیم.

هفت سری جهیزیه
امسال هفت سری جهیزیه، هر كدام به ارزش ۱۲۰میلیون تومان را به كمك خیرین و موسسه خیریه ثامن‌الحجج(ع) آماده كردیم و عروس‌و دامادها را هم به اینجا آوردیم و در حسینیه و با حضور كاروان‌های راهیان نور، سفره و مراسم عقدشان را برقرار كردیم. این زوج‌ها از استان‌های مختلف بودند اما عمده‌اش برای روستاهای محروم خوزستان بود.ما همین الان هم مشغول سنگرسازی و ساخت سرویس‌های بهداشتی و اماكنی برای اسكان راهیان نور در طول سال هستیم. چون آبادان میدان تیر نداشت،‌ یك میدان تیر هم برا‌ی آموزش نیروهای نظامی درست كردیم كه در این زمینه هم پسرم چون مربی تیراندازی است، خدماتی را ارائه می‌كنیم. اینجا برای من بهشت است و هر قدركار می‌كنم خسته نمی‌شوم. حضرت امام فرمود بهشت و جهنم، اعمال ماست. هر كار خوبی كه اینجا انجام بدهم، بهشت من است. كسی هم كه خلاف می‌كند، عذاب واقعی، عذاب وجدان خود آن طرف است.

از سنگر خواهران تا سنگر لوتی‌ها
یكی از اهداف من برای احیای یادمان شهدای ذوالفقاری این است كه خانواده‌های شهدای گروه فدائیان اسلام دائما به اینجا می‌آیند. من بر اساس اقشار مختلفی كه در دشت ذوالفقاری بودند، سنگرهایی را به اسمشان ساخته‌ام؛ مثلا سنگر خواهران رزمنده؛ سنگر طلاب؛ سنگر دانشجویان؛ سنگر بچه‌های كمیته؛ سنگر ژاندارمری؛ سنگر لوتی‌ها و داش‌مشتی‌ها؛ سنگر دكترها و مهندس‌هایی كه از خارج آمده بودند، مثل دكتر محمدعلی حبیب‌ا...، مهندس اصغر شعله‌ور؛ مهندس مهدی موحدی كه بخشدار بهار همدان بود... وقتی رزمنده‌های آن زمان با خانواده‌های‌شان به اینجا می‌آیند، در سنگر مخصوص خودشان اسكان می‌گیرند.

جنازه‌های دشمن
چند وقت پیش در حال لوله‌كشی آب بودیم كه به تعدادی از جنازه‌های دشمن برخوردیم. ۵ جنازه را به سردار باقرزاده دادیم كه مبادله كند. یك جنازه را هم چون آلات قمار در جیبش بود همین جا نگه داشتم تا به عنوان قبرستان نیروهای متجاوز عراقی، همین جا دفن كنم.

احیای خط پدافندی ارتش
اعتقاد دارم كه خدا حی و حاضر است و شهدا هم نزد خدا روزی می‌خورند برای همین من هیچگونه دغدغه‌ای برای تأمین مالی ندارم چون انسان‌هایی هستند كه وقتی پا به این سرزمین می‌گذارند، وجدان بیدارشان بیدارتر می‌شود و خودشان خودجوش كمك می‌كنند. از جمله سرلشكر باقری كه سال گذشته آمد و كار مرا دید. به ایشان گفتم می‌خواهم میدان توپخانه و زرهی ارتش را احیا كنم. چون آن زمان سپاه اصلا این تجهیزات را نداشت و نهایتا كلاشینكف و ژ۳ و توپ ۱۰۶ داشت و دلگرمی بچه‌های بسیجی هم به ادوات زرهی ارتش بود كه در خط مقدم حضور داشت. توپخانه و زرهی ارتش در اینجا خط داشتند و من می‌خواهم این خط را احیا كنم. سرلشكر باقری دستور دادند كه امیر حیدری، با ما همكاری كنند كه جلسه‌ای هم برگزار شد و توانستیم این خط پدافندی و توپخانه را در این یادمان تأسیس كنیم.

نماد چهارده متری
ما اینجا نمادهایی را درست كردیم كه هیچ جای ایران هم نیست. مثلا یك تریلی كامل از ادوات جنگی مثل پوكه‌های توپ ۱۰۶، توپ ۱۲۳، گلوله‌های خنثی‌شده و... را جمع كردم و نمادی درست كردم به قطر هشت و ارتفاع ۱۴ متر. كه نماد هشت سال دفاع مقدس و پیروی از چهارده معصوم است. یك سنگر درست كرده‌ام كه همه‌اش هم با پوكه‌ها و گلوله‌های خنثی‌شده است. برای روی سنگر هم از ریل راه‌آهن و تراورس استفاده كرده‌ام. همان كاری كه عراقی‌ها با آهن‌های راه‌آهن خرمشهر تا آبادان كرده بودند. یكی می‌گفت اینجا مثل چغازنبیل و تخت جمشید، برای‌آیندگان می‌ماند كه بعدها مردم در جریان دفاع مقدس قرار گیرند.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها