شعر و ماندگاری فرهنگ و زبان ایرانی

کد خبر: ۱۳۸۰۶۲۶
نویسنده لیلا کردبچه - شاعر و پژوهشگر
اگر شعر نبود، زبان چگونه می‌توانست زیبایی‌های بالقوه‌اش را به فعلیت برساند و آن‌ها را ثبت کند؟ و اگر ثبت زیبایی‌های زبان نبود، زبان تا چه‌اندازه از مرز‌های جاودانگی دور می‌ماند؟ اصلا از مسأله زبان فراتر برویم و به توانایی جاودانگی بخشیدن شعر به مفاهیم و اتفاق‌های دیگر بپردازیم؛ یعنی به آن ویژگی‌ای که از دیرباز، زمامداران و قدرت حاکمه، بیش و پیش از دیگران آن را شناخته بودند؛ مثلا آنجا که پس از جنگی میان دو منطقه، حاکم پیروز برای ثبت این فتح، به سخنوران دستور می‌داد تا آن واقعه را با بیانی فاخر و شکوهمند و زیبا به نظم دربیاورند و احتمالا خوشنویس‌ها و نقاش‌ها و صحاف‌ها را نیز به کار می‌گرفت تا ابیات فخیم آن فتح‌نامه منظوم را با خط خوش بنویسند و در کنار نقاشی‌های زیبا در کتاب‌های نفیس ثبت کنند و دستور می‌داد تا از آن اثر خلق‌شده، نسخه‌هایی چند نیز بازنویسی و بازتولید کنند و به مناطق دوردستی که خبر آن فتح عظیم را نشنیده‌اند یا شنیده‌اند و از جزئیات شکوهمند و افتخارآفرین آن بی‌خبرند، ارسال کنند.

درواقع نوشتن فتح‌نامه‌ای درباره یک پیروزی مهم یا مهم جلوه داده‌شده با کاربرد زیباترین، آهنگین‌ترین و پرطمطراق‌ترین کلمات و خلق تصاویر خیال‌انگیز زیبا و تشبیه‌ها، اغراق‌ها، واج‌آرایی‌ها، لف‌ونشرها، حسن‌تعلیل‌ها، تلمیح‌ها و... و ریختن آن‌ها در قالب وزن عروضی و استفاده از قافیه و ردیفی زیبا و محکم در هر بیت و... در حقیقت کاربرد کلام در مسیر ادای زیبای مفاهیم مهم بوده است و نگاشتن آن به خطی خوش و سپردن آن به بایگانی مدارک تاریخی، رساندن آن خبر زیبا بیان‌شده به‌دست مخاطبان غیر همزمان در سال‌های بعد بوده است و بازنویسی چند نسخه از آن و ارسالش به نقاط دوردست، رساندن آن خبر زیبا بیان‌شده به‌دست مخاطبان همزمان، اما غیر هم‌مکان بوده است. انتشار گسترده آن خبر به مکان‌ها و زمان‌های دیگر، آن هم همراه با زبانی زیبا و بیانی قابل‌توجه، کاری بوده که از عهده شعر و شاعر برمی‌آمده است. باز از همین منظر اگر به دیوان‌های منظوم شاعرانی، چون ناصرخسرو قبادیانی نگاه کنیم به قدرت و توانایی شعر در القای مفاهیم و آرمان‌ها و اندیشه‌ها در برابر نثر پی می‌بریم و با در نظر گرفتن نمونه‌هایی از این دست، درمی‌یابیم وقتی شعر چنین قدرتی در ثبت کردن و به جاودانگی رساندن مفاهیم و اتفاقات و... دارد، پیداست در ثبت کردن و به جاودانگی رساندن زبان و زیبایی‌هایی زبان که عملا پیکره وجودی خودش را تشکیل می‌دهد، چه توانمندی اعجاب‌انگیزی دارد! انسانی که به ارزش کلام و کلمه پی می‌برد بی‌شک دیر یا زود به مرتبه‌ای می‌رسد که برسر دوراهی بیان آنچه مهم است یا بیان آنچه زیباست، به‌تردید می‌ایستد و سرانجام پا در یکی از سه مسیرمنتج می‌گذارد: یعنی یا «کاربرد کلمات در مسیر ادای مفاهیم مهم» یا «کاربرد کلمات در مسیر تولید زیبایی» یا «کاربرد کلام در مسیر ادای زیبای مفاهیم مهم» و ناگفته پیداست که دو مسیر دوم و سوم که از زاویه‌ای دیگر، دو گونه شعری را در دو مسیر «هنر متعهد» یا «هنر برای هنر» شکل می‌دهند، چقدر به جاودانگی نزدیک‌ترند. با این‌حال، اما این نکته را نیز نباید فراموش کنیم که شاعر، ابزاری در دست دارد که در دست همگان هست؛ یعنی واژه‌ها. پس کار شاعر نسبت به سایر هنرمندان، بسیار دشوارتر است؛ اما یک شاعر باید با همان واژه‌هایی شعر بگوید که دیگران در مکالمات عادی روزمره به‌کار می‌برند. همین‌که شاعر، «زبان»، یعنی همین ابزار در دست همگان را به بنایی شکوهمند تبدیل می‌کند، به‌راحتی می‌تواند مجاب‌مان کند که به شعر و هنر شاعری، نگاه ویژه‌تری داشته باشیم و مصرانه تأکید کنیم بر این‌که هر قومی که زبانش با شعر پیوند محکم‌تری دارد، چند پله به ماندگاری فرهنگش نزدیک‌تر است.


newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها