چرا سیگار کشیدن و به نمایش در آوردن آن به یکی از ملزومات سریال‌های شبکه نمایش خانگی تبدیل شده است؟

سریال‌های دودزا!

بعضی‌ها کارشان ایراد گرفتن است!

این روزها نعیمه نظام‌دوست با فیلم پرفروش «هزارپا» به کارگردانی ابوالحسن داوودی بر پرده سینماها قرار دارد و انصافا در نقش دختر ساده‌دل و مهربان خانم کمالی بخوبی توانسته خانواده‌های ایرانی را بخنداند. بازیگری که از سال‌ها پیش کار بازیگری را در گروه‌های آزاد تئاتر آغاز کرد و به طور حرفه‌ای در سال 73 با مجموعه تلویزیونی «ساعت خوش» وارد عرصه بازیگری شد.
کد خبر: ۱۱۵۸۶۴۰
بعضی‌ها کارشان ایراد گرفتن است!

هزارپا که این روزها عنوان پرفروش‌‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را از آن خود کرده داستان رضا (رضا عطاران) مرد جوانی است که یک پای خود را از دست داده و حالا به‌واسطه دزدی گذر ایام می‌کند تا به طور اتفاقی متوجه می‌شود یک دختر ثروتمند (سارا بهرامی) نذر کرده با یک جانباز ازدواج کند و باقی ماجراها. هزارپا جزو آن دسته از آثار کمدی است که مخاطب را تا دقیقه آخر می‌خنداند. به این بهانه با نعیمه نظام‌دوست درباره حواشی این فیلم بخصوص بعضی شوخی‌هایش به گفت‌وگو پرداخته ایم که در ادامه می‌خوانید.

شما سالهاست در کارهای کمدی حضور پر رنگی دارید. حضور و تداوم در این ژانر به چه شکلی بود؟

من کارم را با تئاترهای روحوضی شروع کردم و بعد در مجموعههای طنز تصویری همان روال را ادامه دادم که معروف‌‌ترین آنها مجموعه «ساعت خوش» بود.

البته بعد از آن دوره کار در فضای جدی را هم تجربه کردم، اما بعد از فیلم سینمایی «توفیق اجباری» به کارگردانی محمدحسین لطیفی بود که دوباره به سمت کارهای طنز برگشتم. من اساسا چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفهای دوست دارم آدمها را شاد کنم و سعی میکنم مشکلاتم را کمتر دیگران متوجه شوند. همین حس باعث میشود بتوانم در ژانر کمدی با تمام بالا و پایینهایش دوام بیاورم. اتفاقا برای فیلم هزارپا خیلیها به من پیام دادند که از شوخیهای زیادی که در این فیلم با تو شده ناراحت نشدی؟ و من در جواب شان گفتم: نه، چون احساس کردم همین شوخی با من دل مردم را شاد میکند و چیزی که دل مردم را شاد کند باعث ناراحتی من نمیشود.

معمولا در سینما و تلویزیون اینطور است که وقتی بازیگری در نقشی دیده میشود و به اصطلاح گل میکند، سیل پیشنهادهایی شبیه به آن نقش به سمتش سرازیر میشود؛ در مورد شما چطور بود؟

بله، همینطور بوده که البته به نظرم طبیعی هم هست. وقتی بازیگری در نقشی ظاهر میشود که حس خوبی را به مردم منتقل میکند ناخودآگاه دوباره همان نقش را از او میخواهند. منتها من خودم همیشه سعی میکنم یکسری پیشنهادات شبیه بههم را قبول نکنم. در صورتیکه شاید در آن مقطع زمانی از آنجا که زندگی من از این راه میچرخد باید در خیلی از کارها بازی میکردم.

درباره نقشتان در هزارپا کمی توضیح میدهید؟

خانم کمالی دختری است ساده، مهربان و عاشق پیشه. من یک بار برای فیلم «ورود آقایان ممنوع» و بعد برای همین هزارپا وقتی فیلمنامه را میخواندم خیلی خندیدم. فیلمنامه را میخواندم و میگفتم این دختر چقدر بامزه است! البته در فیلم توفیق اجباری هم که نقشام مقابل رضا عطاران بود کاراکتری مشابه خانم کمالی داشتم با جزئیات دیگری.

خودتان هم به نقش خانم کمالی چیزی اضافه کردید یا نه هر آنچه در فیلمنامه بود را نعل به نعل به اجرا در آوردید؟

فیلمنامه هزارپا بسیار کامل و دقیق بود و برای بازیگر این حسن را داشت که دست او را در اجرای نقش باز میگذاشت، اما به هر حال سر صحنه ممکن است اتفاقاتی بیفتد که از قبل پیشبینیاش نمیکردی. من خودم سر صحنه برای رسیدن به نقش خانم کمالی خیلی از کمکهای آقای داوودی و رضا عطاران استفاده کردم. کلا وقتی سر هر کاری میروم با این فکر نمیروم که من که بلدم و میدانم دارم چه میکنم، بلکه به این نیت میروم که بروم تا چیزی یاد بگیرم. بشدت در مورد نقشام با دیگران بحث میکنم تا بتوانم تا جای ممکن به آن نزدیک شوم.

بعضی از منتقدان بر این باورند که بعضی از شوخیها، ایما و اشارهها و کنایههای فیلم بخصوص برای بچهها نامناسب است و حرمت بین بچهها و بزرگترهایشان را از بین میبرد. نظر خودتان در مورد اینطور نقدها چیست؟

بله، من هم این نقدها را شنیدم و واقعا نمیدانم بچه هشت ساله چطور ممکن است یک شوخی پنهانی را متوجه شود؟ مسلما نمیشود، مگر اینکه در خانوادهاش همه چیز را علنی شنیده شود و بچه زمینه مساعد درک این شوخیها را داشته باشد. میخواهم بگویم یک بچه اصلا متوجه شوخیهای پنهان هزارپا نمیشود. شما فیلمهای کمدی سینمای هالیوود و تمام کشورهای صاحب سینما را ببینید که چطور شوخیهایشان علنی است! در سینمای ایران که با هیچ شغل، هیچ قوم، هیچ شخصیت مهم و کلا هیچ چیز نمیتوان شوخی کرد، چطور باید مردم را خنداند؟ منتقد عزیزی که این نقد را به هزارپا میکنی حتما فیلمهای کمدی دنیا را ببین. دغدغه ما در هزارپا خنداندن مردم بود. قطعا خنداندن مردمی که هزار و یک مشکل دارند و غمگین میخوابند و غمگین بیدار میشوند، مشکل است و من همین که میشنوم مردم تا چند روز بعد از دیدن این فیلم شاد بودند برایم کافی است.

در چنین مواردی بهتر نیست درجه بندی سنی برای فیلمها اعمال شود؟

در هزارپا محدودیت سنی زیر 15 سال را داریم. البته به طور کل بنا بر هر نقدی نمیتوان در مورد یک فیلم تصمیم گیری و درجهبندی را اعمال کرد. شما باید ببینی چه کسی به فیلمتان ایراد میگیرد. بعضیها که کلا کارشان ایراد گرفتن است و با هر چه با چارچوبهای ذهنیشان مغایر باشد جبههگیری میکنند. میخواهم بگویم نقد اگر از سوی صاحب نظر و عاری از هرگونه غرض ورزی باشد، پذیرفتنی است.

هزارپا نسبت به نسخه اولیهاش در اکران عمومی حذفیاتی داشت؟

خیلی زیاد. حذفیاتی از فیلم بود که در ابتدای اکران عمومی، در تیتراژ پایانی فیلم آورده شده بود که البته آن هم تمام حذفیات نبود. هزارپا خیلی طولانی بود که در اکران عمومی رسید به 120 دقیقه. امیدوارم این فیلم تمام و کمال در شبکه رسانه خانگی توزیع شود تا مردم آن بخشهای خندهداری هم که حذف شده ببینند.

خودتان در سالهای اخیر با کدام فیلم کمدی خندیدید؟

نهنگ عنبر 1 و 2 به کارگردانی سامان مقدم. من البته با احساس مردم میروم و فیلم را میبینم، نه با حس یک بازیگر.

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

نقش کوتاهی در فیلم «آپاچی» به کارگردانی آرش معیریان را قبول کردم که با اینکه کوتاه است، اما آن را پذیرفتم. چون ده سال بود که من و آقای معیریان میخواستیم با هم کار کنیم که نمیشد و این بار به حرمت خود آقای معیریان با این فیلم قرارداد بستم. مجموعه تلویزیونی «محله گل و بلبل» را هم دارم که بیشک تا هر جا این کار ادامه پیدا کند در آن بازی خواهم کرد. به این خاطر که یک کار بسیار شریف کودک و نوجوان است و کودکان آیندهسازان این کشورند. البته چند کار دیگر هم به من پیشنهاد شد که متاسفانه نتوانستم در آنها بازی کنم.

در پایان اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.

خوشحالم که در فیلمی بازی کردم که بعضی از مردم برای بار چندم رفتند و آن را تماشا کردند و ای کاش که ما از رضا عطاران زیاد داشتیم. رضا عطاران را من از ساعت خوش میشناسم. شاید همه فکر کنند رضا عطاران الان سوپراستار شده، اما او و تمام بچههای ساعت خوش از سال 73 سوپر استار هستند. چون آنزمان وقتی ساعت خوش پخش میشد خیابانها خالی میشد و امروز اتفاقا رضا عطاران افتادهتر از آن روزهاست. او یک انسان واقعی است که امیدوارم خداوند به اندازه دلش به او بدهد.

ساناز قنبری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها