چگونه روشنفکری ما به اسرائیل ختم شد؟(بخش دوم)

اولین گام سقوط روشنفکری

مطرود یا محبوب؟

کد خبر: ۱۴۵۷۰۴۳
نویسنده آروشا شیرزاد

در این روز‌ها از عموم مردم می‌شنوی که می‌گویند: فارغ از درستی یا نادرستی، نظر هرکس محترم است. همگی دم از روشن‌فکری و پذیرش عقاید گوناگون می‌زنند و معتقد شده‌اند به آزادی بیان؛ اما در نخستین برخورد با فردی که افکار متفاوتی با آن‌ها دارد رنگ عوض می‌کنند.
یکی می‌گوید: من به رنگارنگی عقاید احترام می‌گذارم هرچند که مخالف عقاید شخصی بنده باشند؛ و سپس در مواجهه با آن‌کس که چیزی متفاوت از او می‌گوید به سرعت تغییر موضع داده و با نگاهی از بالابه‌پایین مشغول به قضاوت و انتقاد از او میشود و روحیه خودبرتر بینی‌اش گل می‌کند. نگاهش به او تغییر و ارزش‌و‌احترام نگه‌داشتن برایش معنای تازه‌ای پیدا می‌کند.
 در میان جوامع امروزی کافی‌ست بفهمند عقیده‌ای متفاوت نسبت به عامه مردم دارید؛ به محض خارج شدن جمله از دهانتان از چشم همگان خواهید افتاد و تبدیل می‌شوید به یک مطرود؛ به یک وصله ناجور که همرنگ جماعت نیست؛ و چه بسا آن جماعت سالم نباشد و ارزش‌های آن در واقع ضدارزش باشند؛ همرنگی نه به معنای فضیلت بلکه رذیلت باشد و نه حرکت به سوی حقیقت بلکه نزدیک شدن به آتش باشد.
 یک‌سر خود را برتر می‌بینند و هرکس فکر می‌کند تنها خودش است که درست می‌اندیشد و شاید تا جایی این مسئله قابل پذیرش باید، زیرا هرکس آن‌چه را می‌پذیرد که فکر می‌کند حقیقت آن است؛ اما مسئله دیگر آن‌جایی پدید می‌آید که گفتار و کردار افراد در یک سمت‌وسو جای نمی‌گیرد.
هریک با اتکا بر عقاید خود بر سر منبر رفته و با به دست گرفتن ابتکار عمل تلاش در هدایت دیگران به سوی حقیقت دارند و می‌خواهند آن دیگران را از اشتباه بازدارند ولو این‌که همین نیز نشان از آن است که داشتن آرای گوناگون هنوز عمیقا پذیرفته نشده‌است وگرنه چرا باید در تلاش برای هدایت فرضی دیگران به سوی روشنی باشند؟ چه‌بسا آن‌که هرکس در درون خود احساس می‌کند پیامبر جدیدی‌ست و رسالتش هدایت مردم به سوی عقاید شخصی خود است؛ و در همچین نقطه‌ای است که دوراهی فردگرایی و جمع‌گرایی نمایان می‌شود. اینجا‌ست که فرد نمی‌داند با سیل جمعیت حرکت کند و یا در جهتی برخلاف آن‌ها. ورای درستی یا نادرستی‌ای که تعیین کننده‌اش نیز نه اکثریت افراد بلکه باید حقیقت باشد و اکنون چنین نیست؛ عده زیادی در این میان بر اثر سردرگمی تنها دنباله‌روی جماعت می‌شوند و دقیقا همین‌جاست که جمع‌گرایی بر فرد‌گرایی ترجیه داده می‌شوند آن هم نه از سر آگاهی؛ بلکه صرفا با تقلید از موج جمعیت.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها